دوز
معنی کلمه دوز در لغت نامه دهخدا

دوز

معنی کلمه دوز در لغت نامه دهخدا

دوز. ( ماده مضارع دوختن ) این کلمه ماده مضارع دوزیدن و دوختن است و از ترکیب عطفی آن با ماده ماضی ( دوخت و دوز ) حاصل مصدر یا اسم مرکب حاصل شود و در ترکیب با اسم ، صفت فاعلی مرکب از آن بدست می آید، مانند: کفشدوز، و گاه نیز صفت مفعولی ، چون میخ دوز. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوختن شود. || ( نف ) دوزنده و بخیه کننده است و همیشه به طور ترکیب استعمال می شود. مانند: کفش دوز و زردوز و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). اینک برخی ترکیبات فاعلی آن : ارسی دوز، به دوز، بخیه دوز، پاپوش دوز، پوستین دوز، پالان دوز، پاره دوز، پالتودوز، پرده دوز، پاپوش دوز، پیراهن دوز، پینه دوز، پوتین دوز، ترکش دوز، توشک دوز، تودوز، ته دوز، جامه دوز، جگردوز، جوال دوز، چادردوز، چکمه دوز، خامه دوز، خان دوز، خوش دوز، دستی دوز، دل دوز، رودوز، روان دوز، روبنددوز، زین دوز، زردوز، سلدوز، سرمه دوز، شلواردوز، صاغری دوز، عرق چین دوز، عبادوز،قبادوز، قلاب دوز، قندره دوز، کپه دوز، کت دوز، کفش دوز، کلاه دوز، کانوادوز، کفن دوز، گل دوز، لباس دوز، لحاف دوز،لخت دوز، مزدی دوز، مرواریددوز، ملیله دوز، مویینه دوز،موزه دوز، نعلین دوز، نیم چکمه دوز، وصله دوز، یراق دوز وغیره. ( یادداشت مؤلف ). و گاهی معنی مفعولی دهد: میخ دوز، نیزه دوز؛ یعنی دوخته شده با میخ یا نیزه. ( یادداشت مؤلف ). || گاهی درتداول صیغه امر آن با امر بریدن ، ترکیبی به صورت «ببربدوز» می سازد. که اسم مرکبی است به معنی خیاط. ( از یادداشت مؤلف ).
دوز. ( اِ ) نوعی بازی که عرب آن را سَدَّر و قَرق گوید. ( یادداشت مؤلف ). قرق. سدر.دوز که بازیی است و در آن چهل خط کشند و سنگریزه ها به صف نهند. ( منتهی الارب ). رجوع به سدر و قرق شود.
- دوزبازی ؛ بازی سدرو قرق کردن.
دوز. ( اِ ) فضله لک لک. ( ناظم الاطباء ). دوزه. پیخال کلنک. ( آنندراج ). || بن لاک. ( لغت فرس اسدی ).

معنی کلمه دوز در فرهنگ معین

(ری . اِفا. ) ۱ - در ترکیب به معنی «دوزنده » می آید: ۲ - (عا. ) کلک ، حقه بازی ، ~ُ کلک حقه بازی و تقلب .
و کلک (زُ کَ لَ ) (اِمر. ) (عا. ) حیله ، توطئه .

معنی کلمه دوز در فرهنگ عمید

نوعی بازی دونفره که هر بازیکن با سه یا دوازده مهره بازی می کند.
* دوزوکلک: [عامیانه، مجاز] خدعه و نیرنگ.
۱. = دوختن١
۲. دوزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): پالان دوز، پوستین دوز، پینه دوز، کفش دوز، لحاف دوز.

معنی کلمه دوز در فرهنگ فارسی

( اسم ) در ترکیب بمعنی دوزنده آید : پاره دوز لباس دوز لحاف دوز .
فضل. لک لک .

معنی کلمه دوز در دانشنامه عمومی

دوز (بازی). دوز بازی یا بازی دوز دوازده تایی یک بازی فکری دو نفره است که با یک مقوا یا کاغذ و ۲۴ مهره در دو رنگ بازی می شود. طرحی هندسی با استفاده از چند خط روی مقوا رسم می شود و بازیکنان تلاش می کنند سه مهرهٔ خود را به ردیف در جایگاه ها بنشانند و همچنین مانع ردیف شدن مهره های حریف شوند. ( ددی ) این بازی را می توان با طرح دیگری که ساده تر است و هر بازیکن سه مهره دارد و به آن دوز سه تایی می گویند بازی کرد؛ ولی دوز بازی دوازده تایی پیچیده تر است و فکر بیشتری نیاز دارد. همچنین از این بازی در قهوه خانه ها نیز انجام میشود. انواع دیگر این بازی عبارتند از: دوز شش تایی، دوز نه تایی و دوز یازده تایی زمانهای قدیم به جای مهره از تعدادی سنگ به رنگهای سیاه و سفید هم استفاده می شد. دوز به انگلیسی tic - tac - toe و Noughts and Crosses و Xs and Os می باشد.
دوز بازی شش تایی مانند دوز بازی دوازده تایی یک بازی فکری دو نفره است که با یک مقوا و ۱۲ مهره در دو رنگ بازی می شود. طرحی هندسی با استفاده از چند خط روی مقوا رسم می شود و بازیکنان تلاش می کنند سه مهرهٔ خود را به ردیف در جایگاه ها بنشانند و همچنین مانع ردیف شدن مهره های حریف شوند.
دوز یازده تایی مانند دوز بازی دوازده تایی یک بازی فکری دو نفره است که با یک مقوا و ۲۲ مهره در دو رنگ بازی می شود. طرحی هندسی با استفاده از چند خط روی مقوا رسم می شود و بازیکنان تلاش می کنند سه مهرهٔ خود را به ردیف در جایگاه ها بنشانند و همچنین مانع ردیف شدن مهره های حریف شوند.
معنی کلمه دوز در فرهنگ معین

جملاتی از کاربرد کلمه دوز

دوزخ اوصاف او عشقست و او سوخت مر اوصاف خود را مو بمو
آق‌دوز، روستایی از توابع بخش کوهین شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است.
نسخه‌های اولیه فون گپ برای ایجاد برنامه‌های آی او اس به یک کامپیوتر اپل و برای ایجاد برنامه‌های ویندوز موبایل به یک کامپیوتر ویندوز احتیاج داشتند.
محل سکونت: روستاهای کول فرح، اژگیل، کوهشور، کلدوزخ
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا
مکن دوزخ به خود بر خوی بد را بهشت دیگران کن خوی خود را
سینه‌ام را چاک کن ای عشق با تیغ جنون وز سر من باز کن عقل گریبان‌دوز را
بزرگ‌ترین شهرهای اصلی در آرژانتین عبارت‌اند از بوئنوس آیرس(۳٬۰۵۴٬۰۰۰ نفر)، کوردوبا(۱٬۵۱۹٬۰۰۰ نفر)، روزاریو(۱٬۴۲۹٬۰۰۰ نفر)، مندوزا(۱٬۰۸۲٬۰۰۰ نفر)، توکومین، لاپلاتا، ماردل پلاتا، سالتا، سانتافه، سان خوآن، رزیستنسیا، و نوکوئین.
با این سوزن بدوزم انشاء الله آن جامه که از دست غمت چاک شده
آشنایی با تونالیته‌های رنگی باعث ایجاد طرحی طبیعی و زیبا در ابریشم‌دوزی می‌شود.
گر باد به دوزخ برد از کوی تو خاک آتش همه آب زندگانی گردد
چون رهم باز ز غمهای جهان گر نه غمت مایه شادی این جان غم اندوز شود
با چنین مهری که من دارم عجب نبود که من گر به دوزخ باشم از دوزخ براندازم عذاب
نرم‌افزار آردوینو آی‌دی‌ای را می‌توان بر روی سیستم عامل‌های ویندوز، مک و لینوکس نصب کرد.
مثال لعبتی ام در کف او که نقش سوزن زردوز اویم
سال میلادش معلوم نیست. در کودکی پدرش او را نزد دوزندگان در بازار پارچه‌فروشان بغداد گمارد تا فن دوزندگی بیاموزد؛ اما سری خود به شعرگویی گرایش داشت. هنگامی در شعر چیره شد، رفو را رها کرد و به نسخه‌نویسی (الوِراقة) پرداخت. اما درآمدش از این راه گسترش نیافت.
آتش عشق گهی در دل یوسف یابی گاه در جان غم اندوز زلیخا بینی