دزدها
معنی کلمه دزدها در دانشنامه عمومی

دزدها

معنی کلمه دزدها در دانشنامه عمومی

دزدها ( سوئدی: Rånarna ) یک فیلم اکشن سوئدی است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
• میکل پرشبرانت
• سوفیا هلین
• استفان سائوک
• استینا اکبلاد
• پتر فرانتسن
• ینس هولتن
• یارمو ماکینن
دزدها (فیلم ۱۹۷۷). دزدها ( انگلیسی: Thieves ) یک فیلم به کارگردانی جان بری است که در سال ۱۹۷۷ منتشر شد.

جملاتی از کاربرد کلمه دزدها

دزدهاشان در کمین در راهها راههایی چاهها در چاهها
دزدها هریک هلاک عالمی هر یکی افراسیاب و رستمی
اول منزل به گل افتاده بار دزدهای رهزنم گشته دوچار
یکی آنکه آن دزدها دستگیر شدند و چنان زار گشتند اسیر
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به شیخ سفید، گذرنامه سرخ، برادران کارامازوف، پلیس‌ها و دزدها، یک توپ و یازده مرد و مارکو ویسکونتی اشاره کرد.
این دزدها تمام شریکند با عسس پیش فلک شکایت دونان چه می‌بری؟
بین ره دزدهای شیرازی لخت کردندمان به طنازی
به هنگام عبور در جاده اصفهان به سمت شهرضا، این روستا در سمت چپ جاده با برج‌های دیدبانی تاریخی‌اش که در قدیم برای مقابله با دزدها ایجاد شده بوده، به چشم می‌خورد.
ابرکوه تا اواخر دوره قاجار تابع اصفهان بود. به گفته سید حسن مدرس، چون ابرکوه در کویری متصل به فارس واقع است، دزدهای فارس از این کویر عبور می‌کردند و برای دزدی به اصفهان می‌رفتند اما در اواخر دوره قاجار این راه را عوض کردند و به جای اصفهان، از راه ابرکوه به یزد می‌رفتند؛ بنابراین صلاح دیده شد که ابرکوه تابع یزد شود. در سال ۱۳۰۱ خورشیدی سید ابوالحسن حائری‌زاده نماینده یزد به مجلس پیشنهاد داد که ابرکوه از اصفهان جدا و جزو یزد شود. وزارت داخله هم با این پیشنهاد موافق بود. مجلس پیشنهاد حائری زاده را قابل توجه دانست و برای تدوین طرح به کمیسیون سپرد.
وقتی دزدها آماده رفتن می‌شوند، مگ آنها را به یک تله هدایت می‌کند و با پتک رائول را به پلکان می‌کوبد. برن‌هام فرار کرده و رائول زخمی، سینه‌خیز مگ را گیر می‌اندازد. چند لحظه پیش از کشتن سارا، برن‌هام صدای فریاد سارا را شنیده و رائول را شلیک گلوله می‌کشد. پلیس که به رفتار عجیب مگ شک کرده بود، باز می‌گردد و برن‌هام را دستگیر می‌کند. او اوراق قرضه را می‌اندازد و باد آنها را به هوا می‌برد.
قصه‌ها گفتند بی‌اصل و اساس دزدها بگماشتند از بهر پاس
برفتند و آن دزدها را کشان بزودی رساندند گردنکشان
بگفتا پدر جان از این دزدها نمائید این مملکت را رها
خوان نهاده در گشاده راه راست لیک در راه ای برادر دزدهاست