دروج

معنی کلمه دروج در لغت نامه دهخدا

دروج. [ دَ ] ( ع ص ) باد تند و تیز، گویند: ریح دروج ، و نیز قدح یا سهم دروج ؛ تیر سریعو تند و تیز. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
دروج. [ دُ ] ( ع مص ) رفتن. ( از منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). مشی.( از اقرب الموارد ). || به آخر رسیدن قوم.( از منتهی الارب ). درگذشتن و منقرض شدن قوم. ( از اقرب الموارد ). || در مثل است : أکذب من دَب و دَرَج ؛ یعنی دروغگوترین زندگان و مردگان. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پس نگذاشتن و به راه خود رفتن. ( از منتهی الارب ). درگذشتن و نسلی از خود باقی نگذاشتن. ( از اقرب الموارد ). || درگذشتن ناقه از یک سال و بچه ندادن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || درنوردیدن نامه را. || سخت وزیدن باد. ( از منتهی الارب ). دَرَجان. دَرَج. رجوع به دَرَجان و دَرَج شود.
دروج. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دَرج. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دَرْج شود.

معنی کلمه دروج در فرهنگ فارسی

جمع درج

معنی کلمه دروج در ویکی واژه

(ادیان): دروغ، دروغگو، صفت اهریمن در گاثاها در زمان حیات زرتشت. یکی مارتیه نام پارسی، او دروغ گفت ... / ... Martiya nāma Parsa hauv adurjiya

جملاتی از کاربرد کلمه دروج

هوای او چو نهادم رضای او چو گزیدم جهان وهرچه دروجز به کام خویش ندیدم
ز شور عشق دروجدند ذرات جهان یکسر اگر پایی نکوبی، آستینی بر فشان آخر
این دیو که بدان دیو ِدروج یا اگه تش هم می گویند، ترسناک‌ترین دیوی است که انسان را گرفتار قهر خویش می‌سازد و تباه‌کننده زندگی و جهان است و در پرتو فروهر نیکان است که دروج شکست می یابد. در روایت‌ها آمده است که خواندن کلام مقدس، بیش از هر چیز دروغ را می راند.
در اساطیر ایران چیزی که همه‌جا در همه روایات اساطیری مشاهده می‌شود حضور شر و نیروهای حافظ پلیدی در جهان است. از این نیروهای شر که دستیاران اهریمن یا انگره‌مینو به‌شمار می‌آیند، با نام‌های دیو و دروج یاد شده‌است. دیوان و دروجان جنسیت‌های مذکر و مؤنث دارند و در برابر هر نیکی در جهان یک پلیدی است و حداقل یک دیو هم موکل بر آن پلیدی است. در برابر زندگی مرگ است؛ در برابر خوشی رنج و بیماری در برابر گرما، سرمای سخت سوزان و برابر راستی دروغ و برابر باران خشکسالی و دیو موکل بر آن اپوش است. در اساطیر ایران همیشه دنیا صحنهٔ جدال میان این نیروهای پلیدی و اساطیر نیکوست، آنهایی که یاور آفریده‌های گیتیایی و نیک هستند.
دروجود جوهر فرد اشتباهی داشتم از دهانت پیش من اکنون مدلل گشته است
دروجه برات یک عطایت سد حاصل بحر و کان بود کم
مفاهیم دوگانه در گاتاها کاملاً نمایان است. زرتشت در یسنه ۳۰ از این می‌گوید که در آغاز، آن دو مینوی همزاد یکی پندار، گفتار و کردار نیک را برگزید و دیگری پندار، گفتار و کردار بد را. یکی زندگی را بنیاد نهاد و دیگری نازندگی را. بهترین منش سهم پیروان اشه است و بدترین زندگانی هواداران دروج را خواهد بود.
به نگر که چند به افگند آن دروج در این جهان
نشاید کرد بیزاری به یک بار گر از وی دروجود آید خطایی
تا ویران شود دروج زادگان (پیمان شکنان) از این جهان
هیچکس در ملک او غمگین نبود زانکه لطفش عام گشته دروجود
تو خورشیدی ز برج ذات گردان حقیقت دروجود خویش گردان
ز صفرا آتش آمد دروجودم به آخر سوخت در عشقش چو عودم
باب چهارم دروجوب وحدت او «تعالی» و تقدس.
روزی دو سه خانه در عدم باید داشت روزی دو سه دروجود هم باید داشت
در ابتدا آن دو مینوی همزاد در پندار و کردار و گفتتار [یکی] نیک و [دیگری] بد با هم صحبت کردند.از آن دو، نیک‌آگاهان راست را برگزیدند، نه دژآگاهانآنگاه که آن دو مینو به هم رسیدند، نخست زندگی و نازندگی را بنیاد کردند و این‌گونه باشد پایان هستی: «بهترین منش» پیروان اشه را و «بدترین زندگی» هواداران دروج را خواهد بود
آندروجین طیف گسترده‌تری نسبت به هرمافرودیت‌ها و دوجنسیتی‌ها است. آندروجین شامل رفتارها و صفات فیزیکی است درحالی که هرمافرودیت تنها صفات جنسی و دوجنسیتی تنها صفات رفتاری را در بر می‌گیرد.