خبرت

معنی کلمه خبرت در لغت نامه دهخدا

خبرت. [ خ ِ رَ ] ( ع اِمص ) خبرة. دانش. آگاهی. بصیرت. ( از معجم الوسیط ) ( متن اللغة ). دانستگی ، ماهی المعرفة ببواطن الامور.( تعریفات جرجانی ). رجوع به خِبرَه شود : اهل خبرت و معرفت دانند که در لغت عجم مجال زیادتی مانعی نیست. ( ترجمه تاریخ یمینی ). بخبرت بصر از الوان و اکوان و متبرجات و متنزهات تمتع می یابد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). اصحاب فطنت و ارباب خبرت. ( گلستان ). وزیبا گفته اند خداوندان فطنت و خبرت. ( گلستان ). || آزمایش. ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
خبرت. [ خ ُ رَ ] ( ع اِمص ) آگاهی. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بصیرت در امری. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( اِ ) کارشناس. ( یادداشت بخط مؤلف )رجوع به خِبرَه و خُبرَه شود. || ( مص ) آزمودن. ( دهار ). رجوع به خُبرَه در این لغتنامه شود.
خبرة. [ خ ُرَ ] ( ع مص ) آگاهی یافتن. معرفت پیدا کردن. ( از متن اللغة ). || ( اِ ) آنچه از چیزی تقدیم میشود. ( از معجم الوسیط ). || گوشتی که شخص برای اهل خود خرد. || ثرید با چربی. || سفر. || کاسه ای که در آن نان و گوشت است و میان چهار تا پنج تن قرار دارد. || گوسفندی که بچند تن بفروش میرسانند و گوشت آنرا هرکس بقدر پولی که میپردازد برمیدارد. ( از متن اللغة ). || قسمتی که انسان از غذا برمیدارد. ( از معجم الوسیط ). || غذایی که مسافر بجهت زاد با خود برمیدارد. || قسمتی از گوشت گوسفند یا ماهی. || پشم نیکو از اولین برش. ( از متن اللغة ). || کارشناس. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خبرة. [ خ ِ رَ ] ( ع اِمص ) دانش. آگاهی. بصیرت. ( از معجم الوسیط ) ( از متن اللغة ).

معنی کلمه خبرت در فرهنگ معین

(خِ یاخُ رَ ) [ ع . خبرة ] (اِمص . ) ۱ - دانا و آزموده بودن . ۲ - دانایی ، تجربه .

معنی کلمه خبرت در فرهنگ عمید

۱. آگاهی داشتن به حقیقت و کنه چیزی یا امری، دانایی، آگاهی.
۲. آزمودن.

معنی کلمه خبرت در فرهنگ فارسی

آگاهی داشتن بحقیقت وکنه چیزی، داناو آزموده
۱ - (مصدر ) اطلاع داشتن آگاهی داشتن . ۲ - آزموده بودن مجرب بودن . ۳ - ( اسم ) اطلاع دانایی بینایی . ۴ - آزمون آزمایش .
آگاهی یا بصیرت در امری

معنی کلمه خبرت در ویکی واژه

دانا و آزموده بودن.
دانایی، تجربه.

جملاتی از کاربرد کلمه خبرت

خبرت هست که ریحان و قرنفل در باغ زیر لب خنده زنانند که کار آسان شد
ای در نظر ناز تو، سلطان و گدا هیچ آیا خبرت هست ز حال دل ما هیچ؟
در بی‌خبری گوی ز میدان بردی از بی‌خبریها خبرت بایستی
ایا پادشاهی که نیکوتر آمد ز مخبرت منظر ز منظرت مخبر
خبرت هست که بالای تو سرویست روان رهروان ره عشق تو بلا می طلبند
گر خبرت نیست از این دو سرا پس به تو پیدا کنم این هر دو را
شوید آنگه عیان گردید در یار خبرتان میدهد در عشق عطّار
روی انس بن مالک: انّ رسول اللَّه (ص) قال: انّ الارض لتخبر یوم القیامة بکلّ عمل عمل علی ظهرها. قال: فتلا رسول اللَّه (ص): إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها حتّی بلغ: یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها قال: «ا تدرون ما «أَخْبارَها»؟ اذا کان یوم القیامة اخبرت بکلّ عمل عمل علی ظهرها».
گنجی است دل اهلی و در دست تو خاری گویا خبرت نیست که در چنگ چه داری
شب بگذشت و شد سحر خیز مخسب بی‌خبر بی خبرت کجا هلد شعله آفتاب دین
لویتسن اخبرتوس یان براوئر (متولد ۲۷ فوریه ۱۸۸۱ در روتردام - وفات ۲ دسامبر ۱۹۶۶ بلاریکوم)، ریاضی‌دان و فیلسوف هلندی، فارغ‌التحصیل از دانشگاه آمستردام که بر روی توپولوژی، نظریه مجموعه‌ها، آنالیز مختلط و نظریه اندازه کار می‌کرد. کارهای فلسفی وی پایگذار منطق شهودگرا شد.