خاقان چین

معنی کلمه خاقان چین در لغت نامه دهخدا

خاقان چین. [ ن ِ] ( اِخ ) پادشاه چین. در ادبیات پارسی پادشاه چین گاهی «فغفور» و گاه «خاقان چین » آمده است :
چو از دور خاقان چین بنگرید
خروش سواران ایران شنید.فردوسی.رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 70 و 82 و 89 و رجوع به خاقان شود.

معنی کلمه خاقان چین در فرهنگ فارسی

پادشاه چین .

معنی کلمه خاقان چین در ویکی واژه

خاقان‌چین
ق
نخستین سپهدار خاقان چین ..... که تختش همی بر نتابد زمین

جملاتی از کاربرد کلمه خاقان چین

بخاقان چین گفت کز بهر من بسی زنج دیدی توازشهرمن
که از کار کاموس و خاقان چین دلم گشت پر خون و سر پر ز کین
همه نامداران و خاقان چین گرفتند بر شاه هند آفرین
به هنگام شاهان با آفرین پدر مادرش بود خاقان چین
چو این قصه بشنید خاقان چین بر اقبال شه تازه کرد آفرین
بپیران چنین گفت خاقان چین که خود درد ازینست و تیمار ازین
ز کاموس و شنگل ز خاقان چین ز منشور جنگی و مردان کین
یکی دخترم بد ز خاقان چین که خورشید کردی برو آفرین
بخرگاه خاقان چین آمدند همه دل پر از رزم و کین آمدند
خردمند مردی به خاقان چین چنین گفت کای شهریار زمین