یک بند
معنی کلمه یک بند در فرهنگ معین
معنی کلمه یک بند در فرهنگ عمید
۲. یک نفس و بدون درنگ.
معنی کلمه یک بند در فرهنگ فارسی
معنی کلمه یک بند در فرهنگستان زبان و ادب
جملاتی از کاربرد کلمه یک بند
در ۱۴ اوت ۲۰۱۵، ترائوره با قراردادی ۵ ساله به استون ویلا در لیگ برتر پیوست و مبلغ ۷ میلیون پوند (۱۰ میلیون یورو) که میتواند به ۱۲ میلیون یورو برسد، به استون ویلا پیوست و بارسلونا یک بند خرید سه ساله برگشت را در قرارداد او نهاد.
«از کفم رها شد قرار دل» یا به اختصار «از کفم رها» تصنیفی در یک بند از عارف قزوینی است که سال ۱۳۲۹ هجری قمری ساخته شد. اصل این تصنیف ۱۴ بیت دارد و در آواز افشاری آهنگسازی شده، اگرچه نسخهٔ دیگری از تصنیف نیز در آواز ابوعطا بعدها ضبط و منتشر شده است. خوانندگان مختلفی نظیر عبدالله دوامی، مرضیه، محمدرضا شجریان، سیما بینا، سیما مافیها، محمد معتمدی و مهدیه محمدخانی این تصنیف را به آواز خواندهاند، اگر چه معمولاً فقط چند بیت از آن را یکجا اجرا کردهاند.
تو از آن قومی که جام او شکست وا نما یک بنده الله مست
کشتی اقیانوسپیما گونهای کشتی است که برای ترابری مسافران از یک بندر دریاهای آزاد به بندری دیگر در مسافتهای طولانی و بنا بر جدول زمانی تعیینشدهای استفاده میشود. اقیانوسپیماها ممکن است برای مقاصد دیگر همچون جابهجایی نامهها، کالاها و گشتوگذار و تفریح نیز استفاده شوند.
این سرود تغییریافتهٔ سرود پیشتر لیبی (پیش از قذافی) است. این سرود همان سرود زمان ادریس سنوسی (تنها شاه لیبی) است که یک بند مربوط به او بود (یند یکیماندهبهآخرش) حذف شدهاست.
هست این ابلیس اندر بند تو لیک بگرفتست یک یک بند تو
یک بنده ر مکوشه یکی ر مزاینه قِصّابَه العیاذم و مامایَه پِندَرِی
به یک بنده عاجز کند دولت او هزار اردشیر و هزار اردوان را
بزرگترین معدن منگنز جهان در گرجستان قرار دارد. وسعت این معدن که در نزدیکی شهر «چیاتورا» نزدیک بندر پوتی واقع شده، ۱۴۰ کیلومتر مربع است و ذخایر منگنز آن ۲۵۰ میلیون تن برآورد شدهاست.
به یک بنده بدهد سراسر جهان ندارد به کاهش زمان جهان
گر ببندد پای تن زالای گل پای دل را لیک بندد لای گل
بنده مادحی چنین در بند نیک بندیش تا روا باشد
از زمان تأسیس به عنوان یک بندر بریتانیا در سال ۱۸۱۹، به دلیل موقعیت آن به عنوان یک بندر حمل و نقل بینالمللی، آشپزی سنگاپوری تحت تأثیر فرهنگهای مختلف بودهاست.
و منگیتراک حاجب زمین بوسه داد و گفت: خداوند دستوری دهد که بنده، علی امروز نزدیک بنده باشد و دیگر بندگان که با ویاند که بنده مثال داده است شوربائی ساختن. سلطان بتازه رویی گفت: سخت صواب آمد، اگر چیزی حاجت باشد، خدمتکاران ما را بباید ساخت . منگیتراک دیگر باره زمین بوسه داد و بنشاط برفت. و کدام برادر و علی را میهمان میداشت! که علی را استوار کرده بودند و آن پیغام بر زبان طاهر بحدیث لشکر و مکران ریح فی القفص بوده است. راست کرده بودند که چه باید کرد و غازی سپاه سالار را فرموده که «چون حاجب بزرگ پیش سلطان رسد، در وقت ساخته با سواری انبوه پذیره بنه او روی و همه پاک غارت کنی» و غازی سپاه سالار رفته بود. منگیتراک حاجب چون بیرون آمد، او را بگفتند «اینک حاجب بزرگ در صفّه است». چون بصفّه رسید، سی غلام اندر آمدند و او را بگرفتند و قبا و کلاه و موزه از وی جدا کردند، چنانکه از آن برادرش کرده بودند و در خانهیی بردند که در پهلوی آن صفّه بود. فراشان ایشان را بپشت برداشتند که با بندگران بودند و کان آخر العهد بهما .
پادشاهی دختری دلبند داشت هر دو عالم وقف یک یک بند داشت
یک بندهٔ تو روز قتال مخالفان در طعن و ضرب صاحب صدور ستم شده