گوزن
معنی کلمه گوزن در لغت نامه دهخدا

گوزن

معنی کلمه گوزن در لغت نامه دهخدا

گوزن. [ گ َ وَ ] ( اِ ) گاو کوهی. ( لغت فرس ص 378 ). گاو کوهی ماده. ( صحاح الفرس ). نوعی از گاو کوهی باشد، و شاخهای او به شاخهای درخت خشک شده ماند. گویند آب گوشه های چشم او تریاق زهرهاست. ( برهان ). گاوکوهی را گویند که شاخهای بلند دارد و از گوشه های چشم او تریاق برآید و چون از مادر بزاید بر ران آن نقطی چند سیاه پدیدار است و هر نقطه در سالی برطرف شود.و در گوشه دو چشم آن جایی است که از آب چشم آن در آنجا تریاق جمع و بسته شود. قدر یک بند انگشت عمق دارد و خالی است. و گوزن را مرخم کرده گَوَز نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نوعی از گاو کوهی است که به هر دو شاخش چند شاخ دیگر رسته باشد، به هندی آن را باره سنگه گویند. ( غیاث ). ایل [ اُی ْ ی َ / اَی ْ ی ِ / اَی ْ ی َ ]. ( المنجد ). گاوگوزن. ( از بحر الجواهر ). مهات. ( مهذب الاسماء ). حیوانی است معروف و از جنس غزال میباشد لکن بزرگتر از غزال و کوچکتر از آهو است ، ارتفاعش 2 قدم و 5 قیراط و طولش سه قدم و 10 قیراط. رنگش سنجابی ، دمش قرمز و مابین رانها و زیر شکمش سفید و او را دو شاخ است. ( قاموس کتاب مقدس ) :
تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد
گوزن تا همی ازشیر پر کند پستان.ابوشکور ( از لغت فرس چ اقبال ص 90 ).شیر گوزن و غرم را نشکرد
چونان که تو اعدات را بشکری.دقیقی ( از لغت فرس ص 387 ).و اندروی [ در اغراج ارت از ناحیت تغزغز ] ددگان و گوزنان بسیارند و از این کوه سرو گوزن افتد بسیار. ( حدود العالم ).
از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ
به آبشخور آید گوزن وپلنگ.فردوسی.بدان ایزدی فر و جاه کیان
ز نخجیر گور و گوزن ژیان.فردوسی.گوزن است اگر آهوی دلبر است
شکاری چنین درخور مهتر است.فردوسی.صحرای سنگروی و که و سنگلاخ را
از سُم آهوان و گوزنان شیار کرد.فرخی.تا گریزنده بود سال و مه از شبر گوزن
تا جدایی طلبد روز و شب از باز کلنگ.فرخی.دشت را و بیشه را و کوه را و آب را
چون گوزن و چون پلنگ و چون شترمرغ و نهنگ.منوچهری.برده ران و برده سینه برده زانو برده ناف
از هیون و از هزبر و از گوزن و از پلنگ.منوچهری.روباهان را زهر نباشد از شیر خشم آلودکه صید گوزنان نمایند که این در سخت بسته است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346 ).

معنی کلمه گوزن در فرهنگ معین

(گَ وَ ) (اِ. ) هر یک از جانوران متعلق به گونه های مختلف تیرة گوزن ها در اندازه و رنگ های گوناگون ، گاو کوهی .

معنی کلمه گوزن در فرهنگ عمید

پستانداری شبیه گاو با شاخ های بلند و چند شاخه که از شیر، گوشت و پوست آن استفاده می شود و در جنگل زندگی می کند.
* گوزن شمالی: (زیست شناسی ) = * گوزن قطبی
* گوزن قطبی: (زیست شناسی ) نوعی گوزن که در سرزمین های قطبی به سر می برد و از علف های زیر برف تغذیه می کند و آن را برای کشیدن سورتمه روی برف تربیت می کنند.

معنی کلمه گوزن در فرهنگ فارسی

گاوکوهی، حیوانی است شبیه بگاو، دارای شاخهای بلندهرشاخ اوچندشاخه دارد، درجنگل هازندگی میکند
(اسم ) پستانداریست از راست. سم داران از دست. زوج سمان از گروه نشخوار کنندگان و از تیر. پرشاخان که درازیش ۲ تا ۲/۵ متر و بلندیش تا ۱/۵ متر هم میرسد . معمولا جنس نر حیوان دارای شاخ است . این شاخ هر سال می افتد و سال بعد با یک شاخ. اضافی میروید . گوزنها در تمام نقاط اروپا و آسیا و آمریکا و شمال افریقا وجود دارند و بانواع مختلف تقسیم میشوند گاو گوزن ج . گوزنان گوزنها . یاترکیبات اسمی : شاخ گوزن . ۱ - سروی گوزن ۲ - کمان قوس : چون ز شاخ گوزن حمله برد زهر. شیر آسمان بدرد . ( هنرنام. یمنی . عثمان مختاری ) ۳ - از نقشهای عمد. قالی ایران است که بصورت استیلیز. کامل میباشد . یا گوزن ختایی ( خطایی ) . گوزن ختن . یا گوزن ختن ( ختنی ) . گونه ای گوزن که در چین میزید و فاقد شاخ است ولی جنس نر این حیوان دارای دو دندان نیش فوقانی طویل است و بعلاوه در محل فوق شرمگاهی خود در زیر شکم دارای غده ایست که ماد. بسیار معطر و خوشبویی بنام مشک ترشح میکند گوزن ختایی . یا گوزن شمالی . یا گوزن قطبی . گونه ای گوزن که منحصرا متعلق بنواحی قطب شمال زمین است . درازی این گوزن در حدود ۲ متر و ارتفاعش تا ۱/۲ متر میرسد . ساقهایش تا حدی کوتاه است و حیوان در حرکت سنگین بنظر میاید . سمهایش پهن و ضخیم میباشد . اسکیمو ها که در حوالی قطب میزیند از این حیوان جهت بار کشی و حمل سورتمه های خود استفاده میکنند . از مختصات دیگر گوزن قطبی آنست که شاخ در هر دو جنس ( نر و ماده ) وجود دارد . در ابتدای دوران چهارم زمین شناسی گوزن قطبی در نواحی اروپا و آسیا فراوان بوده و حتی در سراسر جنوب و مرکز اروپا و مرکز آسیا بفراوانی وجود داشته است . از این رو ته نشستهای ابتدای دوران چهارم بنام دور. گوزن موسوم است گوزن شمالی .
دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در ۲۴٠٠٠ گزی شمال خاوری گرگان .

معنی کلمه گوزن در دانشنامه عمومی

گوزن به اعضای خانوادهٔ گوزنان ( Cervidae ) در راستهٔ جفت سمان گفته می شود. آن ها حدود ۲۷ تا ۲۸ میلیون سال پیش از گاوسانان جدا شدند و اکنون حداقل ۹۰ گونه زنده از آن ها در نقاط مختلف دنیا زندگی می کنند. جنس نر تمام گونه های گوزن به جز گوزن آبی شاخ دارد اما در بیشتر گونه ها به جز گوزن شمالی جنس ماده شاخ ندارد. شاخ گوزن ها تفاوت مهمی با سایر جانوران شاخ دار مثل گاوسانان و کرگدن ها دارد. شاخ آن ها دائمی نیست و هر سال می افتد و به جایش شاخ جدیدی می روید. نرها شاخ های بلند و نسبتاً پهنی دارند. رشد شاخ ها از یک سالگی به بعد شروع می شود، ولی شاخک ها از دو سالگی ظاهر می گردد. در اواخر فصل زمستان شاخ ها می افتند و شاخ های جدید بلافاصله شروع به رشد می کنند و در تابستان تکمیل می شوند. گوزن مشک در واقع به خانواده گوزن ها تعلق ندارد و عضو خانواده مستقلی به نام Moschidae است که به گاوسانان کمی نزدیکتر است تا به گوزن ها.
گوزن ها در زیست بوم های مختلفی زندگی می کنند از توندرا تا جنگل باران خیز استوایی.
گوزن نقشی مرکزی در هنرهای باستانی، فرهنگ و اسطوره های هیتی ها، مصریان باستان، سلت ها، یونانیان باستان و آسیایی ها داشته است. برای نمونه موزاییک شکار گوزن ساخته شده در مقدونیه باستان ( قرن چهارم پیش از میلاد ) ، احتمالاً اسکندر را در حال شکار یک گوزن با همراهی هفستیون نشان می دهد. در آیین شینتو ژاپنی، گوزن سیکا را پیام رسان خدایان می دانند. در چین باستان گوزن ها دارای ویژگی های پزشکی شمرده شده و این باور وجود داشته است که آلت تناسلی این حیوان دارای خواص ضدافسردگی است. در چین عمر گوزن ها را هم پایهٔ خدا می دانستند. در میان سرخپوستان هویچال مکزیک، گوزن جانور اصلی مناسب برای قربانی به شمار می رفت. در اروپای قرون وسطی گوزن در نقاشی های شکار و نشان های خانوادگی دیده می شد. همین طور گوزن ها در بسیاری از آثار متعلق به تمدن های مختلف پیشااسپانیایی آند دیده می شود.
گوزن ها شامه ای بسیار قوی دارند، به طوری که می توانند از چندصد متری به وجود دشمن پی ببرند. گوزن ها پرش های بلندی دارند که حتی می تواند به ارتفاع ۲ ، ۳ متر و طول ۶٬۷ متر برسد.
گوزن (فیلم ۱۹۹۷). «گوزن» ( انگلیسی: Stag ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد.
گوزن (فیلم ۲۰۱۳). «گوزن» ( انگلیسی: The Stag ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
معنی کلمه گوزن در فرهنگ معین
معنی کلمه گوزن در فرهنگ عمید
معنی کلمه گوزن در فرهنگ فارسی

معنی کلمه گوزن در دانشنامه آزاد فارسی

گوزن (deer)
هر یک از انواع پستانداران نشخوارکنندۀ زوج سم، از تیره گوزن. بیشتر گونه های گوزن جنگل زی، در اروپا و آسیا و امریکای شمالی پراکنده اند و در استرالیا و نواحی جنوب صحرا، در افریقا، یافت نمی شوند. گوزن های بومی بریتانیا عبارت اند از گوزن سرخ Cervus elaphus و شوکا Capreolus capreolus. گوزن سرخ در تمام اروپا یافت می شود. ارتفاع شانۀ این جانور از زمین۱.۲ متر یا بیشتر است. رنگ پوست بدنش قهوه ای تیره و ساده، و در ناحیۀ سرین زردرنگ است. شوکا کوچک تر و ارتفاع شانه اش تا زمین فقط حدود ۷۵ سانتی متر است. شاخ هایی کوچک و رو به بالا، دارای سه رأس یا کمتر دارد. گوزن زرد Dama dama اصالتاً بومی نواحی مدیترانه است و احتمالاً ویلیام فاتح آن را به بریتانیا برده است. این گونه معمولاً پوشش لکه دار و شاخ های پهن، به ارتفاع یک متر دارد. گوزن کوچک در سال های اخیر از آسیای شرقی به بریتانیا برده شده و در حال تولیدمثل است. سایر گونه های خانوادۀ گوزن ها عبارت اند از گوزن شمالی الک، گوزن سفید امریکای شمالی، گوزن شمالی، و گوزن مشک در مرکز و شمال شرقی آسیا. جنس نر این گونه مشک تولید می کند و فاقد شاخ است. در ایران، سه گونه گوزن در خانوادۀ گوزن شناسایی و رده بندی شده که عبارت اند از مرال Cervus elaphus، گوزن زرد Dama mesopotamica، و شوکا Capreolus capreolus. گوزن زرد فقط در ایران زیست می کند. این گونۀ جانوری با تمهیداتی که اندیشیده شد از خطر انقراض نجات یافت.

معنی کلمه گوزن در ویکی واژه

هر یک از جانوران متعلق به گونه‌های مختلف تیرة گوزن‌ها در اندازه و رنگ‌های گوناگون ؛ گاو کوهی.
واژه گوزن معادل ابجد 83 تعداد حروف 4 تلفظ gavazn نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gavāzan] ( زیست شناسی ) مختصات ( گَ وَ ) ( اِ. ) آواشناسی gavazn الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2

جملاتی از کاربرد کلمه گوزن

بر گردن گور تکیه دادی بر ران گوزن سر نهادی
چنان موافقت افتد سلاح را که کند زه گوزن زبان در دهان تیر خدنگ
سپهبد پیاده همی تاختی به راه گوزنان کمین ساختی
با قبول او تذرو اندر هوا گیرد عقاب در پناه او گوزن از بیشه ضَرغام آورد
گوزن شیر شکارست و چرخ روبه باز دچار کرده ز افسون به خواب خرگوشش
با زور تو ک آفت گوزن است آهوی حقیر را چه وزن است
کجا تواند دیدن گوزن طلعت شیر چگونه یارد دیدن تذرو چهره باز
چو تازیان صف ممتازیان همی تازند به قصد صید گوزنان به جای شیر ژیان
در آن صحرا شکارافکن شب و روز گوزن و شیر و گور و آهو و یوز
باد است ز عشق تو به دستش گور است و گوزن هم نشستش