معنی کلمه کژدم در لغت نامه دهخدا
الف - سرسینه که پهن است و بالغ بر یک چهارم تنه حیوان میشود و در سطح پشتی آن سه تا زوج چشمهای عدسی وجود دارد. یک زوج از چشمها از بقیه چشمهابزرگتر و در وسط سینه قرار دارد. در سطح شکمی سرسینه شش زوج زایده دیده می شود که اولین زوج این زایده هاکوچکتر از همه سر و طرفین سوراخ دهان قرار دارند و جزو زواید آرواره ای محسوبند و مانند گیره های زهرآلودجلو دهان عنکبوتها می باشند و حیوان به کمک آنها طعمه خود را بی حس کرده میخورد. دومین زوج زایده ها به دو انبرک قوی برای گرفتن طعمه ختم میشود و شبیه انبرک های خرچنگ میباشد بقیه زائده ها پاهای حرکتی حیوان را تشکیل میدهند.
ب - شکم که پهنایش بهمان پهنای سرسینه است و از هفت قطعه درست شده است. بر روی سطح شکمی قطعه دوم اعضای مخصوصی به اسم شانه که ساختمان خاصی دارند وجود دارند و تصورمیشود که در موقع جفت گیری عملی انجام میدهند. بر روی هریک از چهار قطعه آخر شکم یک زوج منفذ تنفسی دیده میشود.
ج - دم یا دنباله شکمی که شکل ظاهرش مانند دم است ولی در حقیقت دنباله شکم می باشد و از قسمتهای دیگر شکم باریکتر است. سم عقرب در ممالک معتدل ، حیوانات کوچک ( از قبیل حشرات و عنکبوتها که غذای عقربند ) را بسهولت میکشد ولی برای انسان چندان خطرناک نیست. عقربهای بزرگ مانند عقرب کاشان که سیاه رنگند هرچند نیش آنها کشنده نیست اما دردهای شدیدی تولید میکنند ولی عقربهای نواحی استوایی که ممکنست بین 15 تا 20 سانتیمتر طول پیدا کنند نیششان خطرناک و کشنده است. ( فرهنگ فارسی معین ) :
می زده را هم بمی دارو و مرهم بود
راحت کژدم زده کشته کژدم بود.منوچهری.زانکه زلفش کژدمست و هرکرا کژدم گزید
مرهم آن زخم را کژدم نهد کژدم فسای.