کنه
معنی کلمه کنه در لغت نامه دهخدا

کنه

معنی کلمه کنه در لغت نامه دهخدا

کنه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جانوری که بر بدن گوسفند و شتر و گاو و خر و سگ امثال اینها چسبد و مانند شپش خون خورد و به عربی قراد گویندش و اگر خون او را در شراب داخل کنند و خورند در دم مستی آرد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از غیاث ). جانورکی که بر بدن گوسپند و شتر و گاو و خر و سگ و مرغ و جز آن چسبد و به تازی قراد گویند. ( ناظم الاطباء ). جانوری خرد باشد که در چهارپا افتد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 487 ). قراد. ( بحر الجواهر ) ( منتهی الارب ). طلح. ( منتهی الارب ). جانوری است خرد که برچهارپایان افتد چون گوسفند و شتر و امثال آن. جانورکی است خرد به اندازه لپه و گاه بزرگتر چون نیمه لوبیایی که از تن حیوان چون مرغ و شتر و گاو و گوسفندخون مکد و البته در علم آن به انواعی باشد. نام انواعی از حشرات خرد به اندازه لپه و ماش تا لپه نخودی درشت که بر تن گوسفند و اشتر و آدمی و دیگر جانوران چسبد و خون مکد و جای نیش آن برآماسد و درد کند و باشد که جانوری یا آدمی را سخت مسموم سازد با مدتی دراز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). جانوری است از شاخه بندپایان از رده عنکبوتان و از دسته کنه ها . کنه ها اکثر طفیلی پستانداران از قبیل دامها و سگ و گربه و انسان می شوند و از خون آنها تغذیه می کنند. کنه سگ شبیه دانه کرچک است و بر روی پوست سگ و دیگر پستانداران محکم می چسبد و از خون حیوان تغذیه می نماید و بدنش بسیار حجیم می شودو به انسان نیز حمله می کند. کنه پرندگان که معمولاً بر روی پوست پرندگان استقرار می یابد و خون آنها را می مکد به انسان نیز حمله می کند. نوعی از کنه ها به نام غریب گز در کاروانسراها و اماکن عمومی قدیمی فراوان است و گزش آن انسان را دچار تب راجعه می کند. جلم.قراد. کنه ها راسته مشخص از رده عنکبوتیان و از شاخه بندپاییان که اکثر جانوران آن خطرناک و طفیلی دیگر پستانداران ( از جمله انسان ) می شوند و سبب بروز و اشاعه امراض ساری و عفونی از قبیل تب راجعه و جرب می گردند. کنه ها دارای قدی کوچک می باشند و بدنشان فقط از یک قطعه ساخته شده و اثر بندبندی در خارج نمایان نیست و سفالوتوراکس و شکم فقط به وسیله شیاری از هم جدا شده که حرکاتی در آن بند صورت نمی گیرد. نوع زندگی کنه ها متغیر است. بعضی از طعمه های زنده تغذیه می کنند و برخی از مواد آلی وگروهی بسیار انگلی هستند و از خون پستانداران و انسان تغذیه می نمایند. ( فرهنگ فارسی معین ) :

معنی کلمه کنه در فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (اِ. ) حقیقت ، باطن ، پایان هر چیز.
( ~ . ) (اِ. ) فتیلة چراغ ، پلیته .
(کُ نَّ یا نُِ ) [ ع . کنة ] (اِ. ) سایبان بالای در.
(کَ نِ ) (اِ. ) ۱ - حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می مکد. ۲ - کنایه از: آدم سمج و پررو.

معنی کلمه کنه در فرهنگ عمید

فتیلۀ چراغ: کنه را در چراغ کرد سبک / پس در او کرد اندکی روغن (رودکی۱: ۹۱ ).
سایه بان بالای در، سقف یا پوشش بالای در خانه.
۱. اصل، گوهر، حقیقت.
۲. [قدیمی] پایان، نهایت چیزی.
۱. (زیست شناسی ) جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که به وسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را می مکد.
۲. (اسم، صفت ) [مجاز] کسی که در امری سماجت بسیار کند، بدپیله، سمج: عجب آدم کنه ای هستی!.

معنی کلمه کنه در فرهنگ فارسی

اقتصاددان فرانسوی ( و.۱۶۹۴- ف. ۱۷۷۴م. ) وی پسر یکی از وکلای دعاوی پاریس بود که روزگار جوانی را بکشاورزی گذراند و چون در جراحی اشتهار داشت بدربار لویی پانزدهم بعنوان طبیب مخصوص راه یافت - پس از مدتی برشته اقتصاد توجهی مخصوص پیدا کرد و بدستیاری پادشاه فرانسه دو کتاب یکی بنام : [ لوحه اقتصادی ] و دیگری : [ راهنمایی های عمومی حکومت اقتصادی در کشور کشاورزی ] منتشر ساخت . وی موسس مکتب فیزیوکراتها در اقتصاد بود و خلاصه آرائ او اینست : [ زمین اساس ثروت و بزرگترین مولد ثروت حقیقی است ] وی طرفدار آزادی صنعت و بازرگانی بود و شعار معروف : [ بگذار بشود بگذار بگذرد ] از اوست .
اصل وگوهروحقیقت وپایان ونهایت چیزی
( اسم ) پوشش بالای در خانه سایبان بالای در پیچه .
کن پوشش هرچیزی و پرده آن یا سرای و خانه یا سپیدی

معنی کلمه کنه در دانشنامه عمومی

کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا هیره ها تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کنه های حیوانی گفته می شود که این نوع کنه ها از راه خوردن خون پستانداران، پرندگان و گاه خزندگان و دوزیستان تغذیه می کنند.
کنه ها به همراه هیره ها، زیرردهٔ کنه ها ( Acarina ) را تشکیل می دهند. کنه ها دارای انواع یک میزبانه، دومیزبانه و سه میزبانه هستند. کنه های ایکسودس، هیالوما و بوافیلوس از خانواده سخت کنه ها عمدتاً در نشخوارکنندگان ایجاد بیماری می کنند. کنه های مرغی ( ارگاس پریسکوس ) نیز از خانوادهٔ نرم کنه ها هستند. استفاده از انواع سموم حشره کش مانند کومافوس، فن والریت، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگل ها مؤثر است. انواع ان ها موجب بروز بیماری هایی مانند تب کریمه کنگو می شوند که می تواند منجر به مرگ شود که در کشورهای حوزه خاورمیانه بخش های جنوبی و شرقی اروپا شمال غربی چین هند و آسیای میانه شیوع دارد و از طریق گوشت دام وارد بدن انسان می شود.
کنه ها انگل هایی هستند که از خون سایر جانوران تغذیه می کنند. زندگیشان را به صورت تخم شروع می کنند که در تابستان به صورت لارو از تخم خارج و به نوک علف ها و دیگر گیاهان کوتاه می خزند. آن ها منتظر می مانند تا جانور خون گرم بعدی برسد. سپس، روی آن محکم می چسبند، به درون پوست نفوذ و شروع به مکیدن خون می کنند. زمانی که حریصانه بلعیدند تا به ده برابر اندازهٔ عادی شان رسیدند، از میزبان جدا می شوند. پاییز و زمستان را استراحت می کنند و در بهار به صورت شفیره دگردیسی پیدا می کنند و دوباره برای یک غذای خون گرم منتظر می مانند. این بار وقتی غذا می خورند، می افتند و بالغ می شوند و در زیر بوته های کوتاه برای میزبانی بزرگ، اغلب آهو، گوزن شمالی یا انسان منتظر می مانند. مادامی که روی بدن جانور میزبان هستند، کنه های نر و ماده یکدیگر را پیدا و جفت گیری می کنند. کنه نر به زودی می میرد، در حالی که ماده، مملو از تخم های بارورشده، زمستان را می گذارند و در بهار آینده تخم گذاری می کند.
کنه (فیلم). «کنه» ( انگلیسی: Ticks ( film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد.
• پیتر اسکولاری
• ست گرین
• آمی دولنز
• آلفونسو ریبیرو
• کلینت هاوارد
• رنس هاوارد
کنه (مشکان). کنه ( مشکان ) ، روستایی از توابع دهستان دهچاه بخش مشکان شهرستان نی ریز در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان قطرویه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
معنی کلمه کنه در فرهنگ معین
معنی کلمه کنه در فرهنگ عمید
معنی کلمه کنه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کنه در دانشنامه عمومی

معنی کلمه کنه در دانشنامه آزاد فارسی

کَنِه (tick)
کَنِه
هر یک از عنکبوتیان خانوادۀ ایگزودیده، از راستۀ کنه ییان، کنه های خون خوار بزرگ. دارای بدن هایی نرم اند که با پوششی شاخی حمایت می شود. بسیاری از آن ها حامل یا ناقل بیماری به پستاندارانی مانند انسان، و پرندگان اند.چرخۀ زندگی. کنه ها در بخشی از زندگی خود جانوران و پرندگان را به انگل آلوده می کنند؛ برای این کار پوزه یا منقاری دارند که از دو نیشتر خاردار در بالا، و یک پیکان در زیر تشکیل شده است. تخم هایشان را روی گیا هان علفی زبر می گذارند. تخم به لارو شش پای سفیدی تفریخ می شود که از پاهای جانوران بالا می رود و در برخی از گونه ها، چرخۀ زندگی روی پوست جانوران طی می شود. دیگر گونه ها پس از مکیدن خون از روی میزبان می افتند و برای مدتی به میان گیاهان علفی برمی گردند. کنه ها باعث التهاب و کم خونی می شوند و بیماری های تیفوس، لایم، ریکتزیا، و تب راجعه را منتقل می کنند.

معنی کلمه کنه در ویکی واژه

حقیقت، باطن، پایان هر چیز.
کنة
سایبان بالای در.
حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می‌چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می‌مکد.
کنایه از: آدم سمج و پررو.
فتیلة چراغ، پلیته.

جملاتی از کاربرد کلمه کنه

آنکه از کنه کمالش قاصرست ادراک عقل راست چونان کز کمال عقل ادارک حواس
افکنه از این جهت برای زیست‌شناسان اهمیت دارد که آن‌ها می‌توانند از روی افکنه‌ها گونه جانور و حتی جنسیت آن را تشخیص دهند.
آن توانگر بمعالی که منش درویشم کنه وصفش نه چنانست که می اندیشم
اَبیوَرد با نام‌های دیگر اباورد، باورد و خاوران،[نیازمند منبع] از شهرهای کهن ایران در شمال خراسان و شهرستان درگز کنونی، بر دامنه شمالی کوه‌های هزارمسجد است. این شهر که امروزه جزء استان آخال ترکمنستان است، منطقه‌ای حفاظت شده و باستانی است و در حال حاضر سکنه ندارد.
از حد گذشت کار جمال تو پس رواست گر عقل ما به کنه کمالت نمی رسد
نام قدیم این روستا سنجانک بوده و در منطقه شرقی حال حاضر روستا واقع شده بود. در حدود سال ۱۲۵۰ هجری شمسی در اثر سیلاب این روستا تخریب و خالی از سکنه گردید و مردم آن ناحیه به تدریج در محل کنونی روستا ساکن گردیدند. این روستا اکنون در همسایگی روستای دهپول و ۵ کیلومتری شهر شازند واقع شده است. در آینده قرار است روستای اکبرآباد به یکی از شهرک‌های شهر شازند تبدیل گردد.
حقیقت عشق دان دیدار الله که او از کنه ذات اوست آگاه
بدان خدای که خورشید آسمان را داد جوار سکنهٔ بهرام و حجرهٔ ناهید
اگرچه عقل داناست و سخنگوی نداند در حقیقت کنه یک موی
در پیچ و خم زلف بتان می گردم شاید دل خود، درین شکنها جویم
زد لطمه فیل هند به قرآن‌، محمدا! محمود شیر پرکنه زاولت کجاست
آن سهیل است برق هیبت او که تجلیش سکنه طور است
کنه را در چراغ کرد سبک پس درو کرد اندکی روغن