کراد. [ ک ُ ] ( اِ ) جامه کهنه پاره پاره. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کزاد. ( از آنندراج ). رجوع به کزاد شود. کراد. [ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ کِردیدة.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کردیدة شود.
معنی کلمه کراد در فرهنگ معین
(کُ ) (اِ. ) جامة کهنه و پاره . کُراده و کُراره نیز گویند.
معنی کلمه کراد در فرهنگ عمید
جامۀ کهنه و پاره.
معنی کلمه کراد در فرهنگ فارسی
دیروز باشد. روز گذشته
معنی کلمه کراد در ویکی واژه
جامة کهنه و پاره. کُراده و کُراره نیز گویند.
جملاتی از کاربرد کلمه کراد
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به دی گرافشاپ، امویوی ماستریخت، پیاسوی آیندهوون، و باشگاه فوتبال رودا جیسی کرکراد اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال لیل، باشگاه فوتبال کلوب بروژ، و باشگاه فوتبال رودا جیسی کرکراد اشاره کرد.
از باشگاههایی که در آن بازی کرده است میتوان به باشگاه فوتبال ترانمره راورز، باشگاه فوتبال والسال، باشگاه فوتبال هرفورد یونایتد، باشگاه فوتبال اندرلشت، و باشگاه فوتبال رودا جیسی کرکراد اشاره کرد.
بی چهرهٔ تو چشم کرادارم من خون میریزی که خونبها دارم من
کرادنیکه از تو نیست دست نعمتی برروی کرا دانی که از تو نیست طوق منتی در بر
که ای از تو سادات را افتخار به عهد تو اکراد را اعتبار
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال رودا جیسی کرکراد و باشگاه فوتبال آژاکس آمستردام اشاره کرد.
از مهر تو بگسلد کرادارد دوست وز کوی تو بگذرد کجا داند شد
طلحة بن یوسف العطار گفت که مدتی پیش شیخ ابوسعید بودم، چون بازمیگشتم مرا گفت: چون به بغداد شوی و ترا گویند کی چندین گاه کرادیدی و چه فایده گرفتی چه خواهی گفت؟ رویی وریشی دیدم؟ گفتم تا شیخ چه فرماید. شیخ گفت هرکه تازی داند این بیت بر وی خوان:
واضح است که آژانس مسلط تقریباً تمام ویژگیهای مشخصشده [توسط انسانشناس لارنس کرادر] را دارد. و ساختارهای اداری پایدار آن، با پرسنل متخصص تماموقت، آن را به شدت - در جهت یک دولت - از آنچه مردمشناسان جامعه بدون دولت مینامند، وادار میکند.
گوهر خیر النسا داد بدستت رسول در دو جهان این شرف تو کرادست داد
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال پیاسوی آیندهوون و باشگاه فوتبال رودا جیسی کرکراد اشاره کرد.