چشمان
معنی کلمه چشمان در فرهنگ اسم ها

چشمان

معنی کلمه چشمان در فرهنگ اسم ها

اسم: چشمان (دختر) (فارسی) (تلفظ: če(a)šmān) (فارسی: چشمان) (انگلیسی: cheshman)
معنی: جمع چشم، ( مجاز ) عزیز و گرامی، دو چشم

معنی کلمه چشمان در دانشنامه عمومی

چشمان ( به ترکی آذربایجانی: Çeşman ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لریک واقع شده است. چشمان ۲۳۷ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه چشمان

چشمان خمار و روی رخشان داری کان گوهر و لعل بدخشان داری
اردشیر با شنیدن خبر خودکشی تمیستوکلس، یاد او را گرامی داشت. توسیدیدس با چشمان خودش مشاهده کرده است که در میدان اصلی شهر مگنزیا یادمانی برای تمیستوکلس برپا داشته بودند و می‌نویسد در مگنزیا، آرامگاه زیبایی برای تمیستوکلس بنا کرده بودند.
بشاه این شوخ چشمانرا سری هست وگر با شاه نی با دیگری هست
همراه یکیشان پسری بود که گفتی چشمانش طلب میکند ارث پدر از من
پس از انتشار این ویدئو، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی در هفتم دی ماه وی را بار دیگر احضار کرد. آتنا فرقدانی پیش از مراجعه به دادگاه با انتشار یادداشتی در صفحه فیسبوکش متن دفاعیهٔ خود را خطاب به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، منتشر کرد. وی که صبح شنبه بیستم دی ماه برای محاکمه در دادگاه حاضر شده بود، پس از ضرب و شتم در دادگاه و در پیش چشمان نگران خانواده‌اش بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
چشمان و دو ابروت دو شیرند و دو شمشیر من شیر ندیدم که بود در صفت آهو
دل سیاهان بخشم چون لاله شوخ چشمان بحرب چون عبهر
اگرچه تمساح‌ها مجاری اشکی دارند، اما معمولاً هنگامی که مدت زیادی خارج از آب بوده‌اند و چشمانشان شروع به خشک‌شدن می‌کند اشک می‌ریزند تا چشم‌های خود را مرطوب کنند. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که اشک ریختن در تمساح‌ها می‌تواند با تغذیه نیز ایجاد شود. برخلاف انسان که قادر به عمل ارتباطی گریه کردن است، تمساح‌ها توانایی اشک ریختن برای ابراز احساسات را ندارند.
با بودن یک آسیایی، اروپایی، آیا هم به مادر ژاپنی و هم به پدر آمریکایی خود شباهت داشت، با داشتن چشمان کشیده و صورتی آسیایی، از طرف دیگر دارای چشمانی آبی و موهای بلوند بود.
نه چشم است آن که چشمانش ندیده‌ست نه گوش است آن که صوتش ناشنیده‌ست
قطع امید ز هجران و وصالش کردم سیر چشمانه قناعت به خیالش کردم
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در اهداکننده و زندگی قبل از چشمان او اشاره کرد.
تو گفی خفته در چشمانش افعی توگفتی رسته از مژگانش خنجر
ز تنگی کس به چشمم در نیآید کسی با تنگ‌چشمان بر نیآید
من زچشمان تو مستم نه ز می نشئه از چشمان صهبا برده ای