ویو
معنی کلمه ویو در لغت نامه دهخدا

ویو

معنی کلمه ویو در لغت نامه دهخدا

ویو. [ وَ / وِ ] ( اِ ) عروس است که زن داماد باشد. ( برهان ). بیو. بیوگ. ویوگ.
ویو. [ وْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرودشهرستان هروآباد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه ویو در فرهنگ فارسی

(اسم ) عروس .

معنی کلمه ویو در فرهنگ اسم ها

اسم: ویو (پسر) (فارسی)
معنی: گیو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز و از پهلوانان بزرگ ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی

معنی کلمه ویو در دانشنامه عمومی

ویو ( به فرانسوی: Vieu ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Champagne - en - Valromey واقع شده است.
ویو ۶٫۵۴ کیلومترمربع مساحت و ۳۸۱ نفر جمعیت دارد و ۴۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
ویو (ایتالیا). ویو ( به ایتالیایی: Viù ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان تورین واقع شده است. ویو ۸۴٫۱۱ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۰۳۹ نفر جمعیت دارد و ۷۸۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
ویو (خلخال). ویو یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان خورش رستم جنوبی واقع شده است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، ویو ۶۵ نفر جمعیت دارد.
ویو (رسانه جاری). ویو ( انگلیسی: Viu ) یک سرویس استریم ویدئویی مستقر در هنگ کنگ است.
ویو اکنون در ۱۶ بازار سراسر آسیا، آفریقا و خاور میانه از جمله هنگ کنگ، سنگاپور، تایلند، فیلیپین، امارات متحده عربی، بحرین، مصر، اندونزی، اردن، کویت، مالزی، عمان، قطر، عربستان سعودی، میانمار و آفریقای جنوبی در دسترس است. تا ماه ژوئن ۲۰۲۰ با توجه به نتایج موقت، ویو بیش از ۳۶ میلیون کاربر فعال ماهانه داشته است.
معنی کلمه ویو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ویو در فرهنگ اسم ها
معنی کلمه ویو در دانشنامه عمومی
معنی کلمه ویو در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه ویو در ویکی واژه

معنی کلمه ویو در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:رام یشت

معنی کلمه ویو در ویکی واژه

(ادیان): احترام به خورشید، ماه و بادها، یا هوا و ویو در خرده اوستا.

جملاتی از کاربرد کلمه ویو

روحم همیشه بارور از آن دیار شد‬ ‫اثر قویوب روحومدا ، هر زادیمدا‬
بیر سس تاپانمیرام اونا بنزه ر، قویون دئییم: بنزه ر بونا اگر ائشیدیلسیدی جان سسی !!!
ولیک پیر، ویو باشد و جوان ژن شد ضیاء لومیر است و افق هریزن شد
ازو فرهی یافت کار جهان که او بد یمه پور ویوانجهان
ایت الیندن قاییدیب، قوردادا بیرزاد بویون اولدوق ایت ایله قول- بویون اولدوق
و هر روز دانگی سیم خرج کردی. حساب کرد تا روز آخر ابویوسف پشت به محراب باز داده بود. گفت: امروز داود وفات کرده است.
ته له سیک روانلاماقدا اوخویوب قرآنی چیخدیم
به چاه یوسف یعقوب اگر اسیر افتاد تویوسف منی وباشدت چه ذقنی
سیلویو لاگرکا (۱۹۴۰) ·
و جماعتی دیگر از فقهای امت چون مالک و شافعی و احمد و به‌جز ایشان جماعتی بر آن قول پیشین‌اند. و باز ابوحنیفه و الحسین بن فضل البلخی، و اصحابهم چون محمد بن الحسن وداود طایی و ابویوسف رحمهم اللّه بر این قول بازپسین‌اند.
و اندر حکایات مشهور است که پیوسته وی اختلاف با محمد بن الحسن داشتی و ابویوسف را به نزدیک خود نگذاشتی. از وی بپرسیدند که: «این هر دو اندر علم بزرگ‌اند، چرا یکی را عزیز داری و یکی را پیش خود نگذاری؟» گفت:«از آن‌چه محمدبن الحسن از سر دنیا و نعمت بسیار به علم آمده است و علم سبب عزّ دین و ذل دنیای وی است، و ابویوسف از سر ذل و درویشی به علم آمده است و علم را سبب جاه و جمال و عزّ خود گردانیده. پس محمد نه چون وی باشد.»