وس
معنی کلمه وس در لغت نامه دهخدا

وس

معنی کلمه وس در لغت نامه دهخدا

وس. [ وَ ] ( ص ، ق ) بر وزن و معنی بس باشد، چه در کلام فارسی با و واو به هم تبدیل می یابند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج )( برهان ). بس. ( فرهنگ فارسی معین ). و در عربی حسب گویند. ( برهان ). بس. ( ناظم الاطباء ). || بسیار. || چگونه. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).
وس. [ وَس س ] ( ع اِ ) عوض. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

معنی کلمه وس در فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ص . ق . ) بس .

معنی کلمه وس در فرهنگ فارسی

(اسم صفت ) بس
عوض

معنی کلمه وس در دانشنامه عمومی

وس ( به فرانسوی: Wace ) شاعر قرن دوازدهم میلادی اهل فرانسه است.
وس (خواننده). وس ( به انگلیسی: Wess ) با نام کامل وسلی جانسون ( زاده ۱۳ اوت ۱۹۴۵ - درگذشته ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۹ ) خواننده آمریکایی بود.
او به همراه دوری گتسی نماینده ایتالیا در یوروویژن ۱۹۷۵ بود.

جملاتی از کاربرد کلمه وس

به قابوس و به صابی از رعونت خط و شعر و ترسل می‌فرستم
تنگش به بر کشیدم چون جان نازنین وز لعل او گرفتم هی بوسه بی مرا
لب دوستت، باد چون گل ضحوک رخ دشمنت ابرآسا عبوس
مشکل ای دوست تو در دست جهان آمده ای نازنینا مده از دست چنین آسانم
بوسه بر لب دهی شکر یابی بوسه بر کون دهی چه یابی تیز
ز وصفی باز بشنو کوست للحق نه لایق جز ذات حق مطلق