ور افتادن
معنی کلمه ور افتادن در فرهنگ معین
معنی کلمه ور افتادن در فرهنگ عمید
۲. از بین رفتن.
معنی کلمه ور افتادن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ور افتادن در ویکی واژه
از مد افتادن، منسوخ شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه ور افتادن
قومی ز خیال در غرور افتادند و ندر طلب حور و قصور افتادند
جرم خودداریست از بزم تو دور افتادنم قطره چون فالگهر زد باب ساحل میشود
این بی خبران زکار دور افتادند شهوت بازند و نام شاهد بتر است
چون باد مخالف آید از دور افتادن برگ هست معذور
به سر بردن به شادی روزگاران به ناگه دور افتادن ز یاران
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ و چون بر پای خاست بنده خدای و او را میخواند کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً (۱۹) نزدیک بودید که پریان ور افتادندی.
یکی از ملوک با تنی چند خاصان در شکارگاهی به زمستان از عمارت دور افتادند، تا شب در آمد خانهٔ دهقانی دیدند.