معنی کلمه وات در لغت نامه دهخدا
وات. ( اِ ) سخن. ( برهان )( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). || حرف. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). ترجمه حرف. و هر سخنی که از دو وات آمیخته باشد دو حرفی خوانند همچون سر و دم و بر. ( آنندراج ).
وات. ( اِ ) پوستین. ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به واتگر و رجوع به پوستین شود.
وات. ( اِ ) ( اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور ( توان دوم ) شدت جریانی که از مولد ایجاد میشود، ضرب در مدت زمانی که الکتریسیته مذکور جریان داشته باشدو معمولاً با این فرمول نشان داده میشود:i2t R = W
که در این فرمول W حرف اول نام وات بعنوان واحد نیروی الکتریسیته و R حرف اول کلمه «رزیستانس » به معنی مقاومت و i حرف نخستین کلمه «اَنتانسیته » به معنی شدت و قدرت جریان و t حرف نخستین کلمه «تان » به معنی زمان و مدت انتخاب شده است. || در دستگاه S.K.M نیز ثانیه ژول = W واحد توان است. ( الکتریسیته دکتر عبداﷲ ریاضی ص 34 ). و رجوع به وات ( جیمز ) شود.
وات. ( اِخ ) جیمز. دانشمند مخترع معروف انگلیسی که در سال 1736 م. متولد شدو در 1819 درگذشت. وی یکی از دانشمندانی است که برای سنجش نیرو ( در علوم ) «اسب بخار» را برابر Kgm 75 =یک اسب بخار، انتخاب کرد. واحد سنجش نیروی الکتریسته نیز به نام او خوانده میشود. رجوع به وات ( ماده قبل ) شود. دانشمند مذکور پس از آنکه دنی پاپن قوه بخار را کشف کرد توانست آن را در ماشین های نخ ریسی و نساجی به کار برد و این امرخود تحول شگرفی در وضع صنایع انگلستان ایجاد کرد.