هژبر
معنی کلمه هژبر در فرهنگ معین
معنی کلمه هژبر در فرهنگ عمید
معنی کلمه هژبر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه هژبر در فرهنگ اسم ها
معنی: شیر، دلاور، ( عربی، هزبر ) ( در قدیم )، ( به مجاز ) پهلوان، مرد دلاور
معنی کلمه هژبر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه هژبر
در سال ۱۳۲۶ ه.ق ژنرال پانوف روس که خود را به دستههای یپرم خان بسته بود به بابل یورش آورد. هژبرسلطان با دو تن از همراهان خود به بابل رفته بیشتر هواداران پانوف و سرانجام خود پانوف را از پای درآورد.
منظومه هژبرسلطان در تقسیمبندی سرودهها در رده منظومههای حماسی است. سرایندگان این منظومه آنگونه که خواستهاند این منظومه را بازسازی کردند و مطابق آرمانها و خواستههایشان با دستمایه قراردادن رویدادها به سرودن پرداختهاند. این منظومه مانند دیگر منظومههای حماسی، انعکاسی از آمال جامعه و مردمی است که در دست یافتن به آرمانهاشان ناکام و دچار مشکلند.
خروشنده شد همچو غرنده ابر که لرزید هامون و دشت هژبر
غَو مهره و کوس بگذشت از ابر دم نای بدرید گوش هژبر
چنین گفت رستم که نام من ابر اگر ابر باشد به زور هژبر
اسداللهخان باوند سوادکوهی یا هژبر سلطان (به مازندرانی: هوجبر سلطون) یک فرمانده نظامی، از اعضای اتحاد ملی طبرستان و کوچکترین فرزند امیرمؤید سوادکوهی بود.
در اینجا یاران هژبر به کمکش میشتابند اما اثری ندارد و هژبر در میانهٔ راه تهران کشته میشود. در پس این کار مردم عزادار میشوند و نام و یاد هژبر دهان به دهان به نسلهای بعدی میرسد تا آنکه تو (خواننده) این اشعار را میشنود.
زره کرده چرم هژبران ز تیر گره کرده بازوی مردانِ کار
دو چنگش به کردار چنگ هژبر خروشش همیبرگذشتی ز ابر
زده کله بر کشته کرکس در ابر طمع کرده روبه به مغز هژبر
فرامرز را نیز بربود ابر همانا که ماند بکار هژبر
در طی این درگیریها هژبر (اسدالله خان باوند) در نظر مردم به شخصی محبوب، دوستداشتنی، مؤمن به حق، دلسوز، حامی مظلومان، شجاع، ماهر در تیراندازی و… تبدیل شد، به طوری که این اتفاقات به صورت منظومه اشعار حماسه هژبرسلطان مدتها نزد مردم مازندران سروده میشد.
بهترین هژبرخوانی مازندران مربوط به زنده یاد استاد ابوالحسن خشرو میباشد که شامل 18دقیقه و 50 ثانیه ترانه حماسی درباره نبردهای هژبر و رشادتهایش میباشد
تو گفتی که ماهی است بالای ابر و یا آفتابی به درش هژبر
نبرد هژبران چنان آیدت که با مرغکان کودکان را لهو
سپر در سپر گیل مشکین کله خروشان همه چون هژبر یله
به دنبال تبعید امیرمؤید سوادکوهی به کرمانشاه و فرستادن قوای به سوادکوه امیرمؤید، درگیری بین فرزند امیرمؤید، اسداللهخان هژبرسلطان و مرکز تحت نفوذ دولت های خارجی به وجود آمد.