همج

معنی کلمه همج در لغت نامه دهخدا

همج. [ هََ م َ ] ( ع اِمص ) گرسنگی. || تدبیر بد در معاش. || ( مص ) گرسنه گردیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بدزندگانی گردیدن. ( منتهی الارب ).
همج. [ هََ ] ( ع مص ) به یک بار آب خوردن شتر چنانکه بشکند تشنگی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
همج. [ هََ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ همجة. ( منتهی الارب ). مگس کوچکی که بر روی خر نشیند و نیز بر چشم خر. ( اقرب الموارد ). خرمگس ، که نیز بر گوسپند نشیند. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص ) احمق : همج الرعاع ؛ مردم احمق. ( اقرب الموارد ). اراذل. بی سروپاها. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه همج در فرهنگ معین

(هَ مَ )(اِ. )۱ - نوعی مگس که روی گوسفند و خر نشیند.۲ - گوسفند لاغر.۳ - میش کلانسال . ۴ - مردم فرومایه و احم ق .

معنی کلمه همج در فرهنگ عمید

مردم پست، فرومایه، و احمق.

معنی کلمه همج در فرهنگ فارسی

پشه، مگس ریز، گوسفندلاغر، مردم پست وفرومایه
(اسم ) ۱- نوعی مگس ریزه شبیه پشه که بر روی گوسفند و خر نشیند . ۲- گوسفند لاغر. ۳ - میش کلانسال . ۴ - مردم فرومایه و احمق . یا همج رعاع . ( همج جمع همجه . پش. خرد رعاع عوام مردم ) عوام مردم عوام الناس . توضیح الناس ثلثه : عالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه وهمج رعاع ... .
جمع همجه مگس کوچکی که بر روی خر نشیند و نیز بر چشم خر احمق

معنی کلمه همج در ویکی واژه

نوعی مگس که روی گوسفند و خر نشیند.
گوسفند لاغر.
میش کلانسال.
مردم فرومایه و احم

جملاتی از کاربرد کلمه همج

چو همجنس بودند وهم کیش هم به شادی نشستند در پیش هم
سوی همجنسان خود پر می زند قدسیان را حلقه بر در می زند
قصه بر پادشاه سقرلاط عرضه کردند. حال جامها بگفتند. نشان والا صادر شد که بند حمل در گردن او کنند. از میلاق چپ و راست نمد بیاویزند. زردک و میلک و ریشه بسحاقی که همجامه او بودند و غالب آنست که با او همدست شده سجاده و علم مرشدی برگرفتند و تسبیح گوی گریبانرا دست پیچ کردند و بسالوس دستار سالو برگرفتند و چون کفش بر زمین افتادندو گفتند. ما خاک بر گرفته شمائیم. این البسه که روغنی بآن نریخته او را ببخشید. پادشاه سقرلاط آستین غضب بر ایشان افشاند و گفت. معاذالله که او را چون فش فرو گذارم. بر آن اقتصار کردند که دستش چون آستین دگله کوتاه کنند تا دیگر کالای خاص مردم نبرد.
برای آغاز فرایند همجوشی نیاز داریم که سوخت همجوشی را که تشکیل شده‌است از دوتریم و تریتیوم به دمای بالایی برسانیم این دما در حدود ۱۰۰ میلیون درجه سانتیگراد است. یکی از روش‌های پیشنهاد شده محصور کردن پلاسما توسط میدان مغناطیسی است. چند طرح رآکتور بر این مبنا طراحی شده است؛ یکی از آن‌ها اسفرومک نام دارد.
هین تویی با گربه نیرو آزما شد زبون از تو چنین همجنس ما
سقوط دو دین همجنس که به طور متقابل بین دو شخص وجود دارد.
طبق نظرسنجی سال ۲۰۱۸ مؤسسه ملی آمار و جغرافیا، ۵۶٪ از مردم کامپچه با ازدواج همجنس مخالف بودند. این سومین ایالت در میان ایالت‌های مکزیک پس از چیاپاس (۵۹٪) و تاباسکو (۵۶٫۵٪) با بالاترین سطح مخالفت بود.
پینیه‌را در دوران ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۰۹ قول داد به تبعیض بر اساس گرایش جنسی پایان دهد و یک زوج همجنس را در یکی از تبلیغات کمپین تلویزیونی خود قرار داد.
پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که سلامتِ فیزیکی، روانی و اقتصادی والدین از طریق ازدواج افزایش می‌یابد. همچنین کودکانی که در چارچوبِ ازدواج پرورش یابند، وضعیت بهتری خواهند داشت (چه سرپرستان همجنس باشند چه نباشد)؛ به همین دلیل سازمان‌های علمی معتقدند که به رسمیت شناختن ازدواج همجنس‌گرایان تأثیر مثبت بر فرزندان زوج‌های همجنس خواهد داشت.
آمد آن شاه که در دولت دین خواهد بود همجو جد و پدر خویش به حق دادگری
یار ناجنس تخم خواب آمد یار همجنس پای آب آمد
همخانه به سامان به همجلوه فراوان به در کعبه اقامت کن در بتکده مهمان شو
برخلاف سوگیری بسیار سیاسی بحث ازدواج همجنس درایالات متحده، دولت‌های محلی در کانادا به شکل نامنتظره‌ای هوادار گسترش قانون ازدواج به زوج‌های همجنس بودند؛ اگرچه دولت مرکزی در ابتدا مخالف این امر بود. با قانونی شدن ازدواج همجنس‌ها در دو ایالت پرنفوذ اونتاریو و بریتیش کلمبیا، در نهایت دولت مرکزی نیز به این امر تن داد.
تربت ری همچو خلدست و تویی رضوان صفت قلعهٔ ری همجو طورست و تویی موسی نشان
گرچه یاران حاصل اند امروز و همجنسان به دست راست باید گفت ایشان رنگ دیگر داشتند
دوستان را ما و تو افکند دور از یکدگر این غبار آخر سر راه به همجوشی گرفت
ازدواج همجنس در ایالت چیاپاس مکزیک به دنبال صدور رای توسط دادگاه عالی مکزیک در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۷، قانونی شد.