معنی کلمه هتل در لغت نامه دهخدا
هتل. [ هََ ت ِ ] ( ع ص ) سحاب هتل ؛ ابر نیک بارنده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
هتل. [ هَُ ت ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مسافرخانه. مهمانخانه. این کلمه از اصل قدیمی کلمه هوسپیتال در زبان فرانسه باستان ، مشتق شده و در زبان انگلیسی به خانه ای که برای پذیرایی از مسافران اختصاص دارد، اطلاق شده است. ( از دائرةالمعارف بریتانیکا ).
هتل. [ هَُ ت ُ ] ( اِ ) در تداول برخی از عوام به معنی اتومبیل است و صورت مصحفی از آن میباشد. || در تداول زنان به معنی شکم : هتلش پیش آمده ، یعنی آبستن است. این کلمه به این معنی پیش از اختراع اتومبیل متداول بوده است و از هتل ( به معنی اتومبیل ) مأخوذ نیست. ( یادداشت مؤلف ).
هتل. [ هَُت ْ ت َ ] ( ع ص ) سحائب هتل ؛ باران پیوسته. هطل. ( از اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ).
هتل. [ هَُت ْ ت َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هاتل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به هاتل شود.