نیلک

نیلک

معنی کلمه نیلک در لغت نامه دهخدا

نیلک. [ ل َ ] ( اِ مصغر ) مصغر نیل است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). رجوع به نیل شود. || گرفتن پوست و گوشت باشد به سر دو ناخن. نشکنج. ( از رشیدی ) ( از جهانگیری ). گرفتن اعضا و اندام را به سر دو ناخن انگشت دست چنانکه به درد آید. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نشگون. وشگون. || کبودی اندک. کبودرنگ و مایل به کبودی. || کبودی که در انگشتها از سرما پدید می آید. ( ناظم الاطباء ). || نوعی از جامه ابریشمی. ( غیاث اللغات ).
نیلک. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش گواران شهرستان شاه آباد. در 6هزارگزی جنوب گهواره و در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 140 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ،محصولش غلات ، حبوبات ، توتون ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

معنی کلمه نیلک در فرهنگ معین

(لَ )(اِمصغ . )۱ - کبودی اندک در پوست بدن . ۲ - نشگون .

معنی کلمه نیلک در فرهنگ عمید

۱. [مصغرِ نیل] کبودی اندک در پوست بدن.
۲. (صفت ) مایل به کبودی، کبودرنگ.
۳. نشگون.

معنی کلمه نیلک در فرهنگ فارسی

مصغرنیل، کبودی اندک درپوست بدن، مایل بکبودی
( اسم ) ۱ - کبودی اندک . ۲ - کبودیی که در انگشتها از سرما پدید آید . ۳ - گرفتن عضوی از بدن بسر دو ناخن انگشت دست چنانکه بدرد آید : تشکنج نشگون .
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد در ۶ هزار گزی جنوب گهواره و در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و آبش از چشمه ٠ محصولش غلات حبوبات توتون لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است٠

معنی کلمه نیلک در دانشنامه عمومی

نیلک ( نام علمی: Amorpha ) نام یک سرده از تیره باقلاییان است.

معنی کلمه نیلک در دانشنامه آزاد فارسی

نیْلَک (marram grass)
نیْلَک
گیاهی علفی، زمخت و پایا، با نام علمی آمونیلا ارناریا Ammophila arenaria، از خانوادۀ گندمیان. این گیاه در نواحی شنی شکوفا می شود. آن را به سبب ریشه های ضخیم و خزنده اش برای تثبیت تپه های شنی ساحلی می کارند.

جملاتی از کاربرد کلمه نیلک

بی عزم او نتافت بر این بحر نیلکون هر صبحدم ز هیچ طرف معبر آفتاب
این روستا در دهستان نیلکوه قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۴۲۱ نفر (۸۸ خانوار)
قد قل الی میلک ای جان و جهان و اعتاص علی نیلک ای جان و جهان
هواک هوای الدنیا و نیلک ملکها و فقدک مقرون بکل هوان