[ویکی فقه] نویسندگان (قرآن). نوشتن به معناى ضمیمه کردن بعضى از حروف بر بعضى دیگر در خط، نویسندگان، داراى ارزش و جایگاه ویژه نزد خداوند:ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ . قلم/سوره۶۸، آیه۱. تراوشات قلم نویسندگان و تأثیر آن در انتقال اطلاعات به دیگران، وابسته به خداوند:الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. علق/سوره۹۶، آیه۴. نویسندگى، هنر مطلوب و مورد ترغیب، از آغاز ظهور اسلام:الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ . علق/سوره۹۶، آیه۴. ...
جملاتی از کاربرد کلمه نویسندگان
خلیفه ای یکی از کارگزاران خویش را نوشت: از زندان خویش سی نفر را که مستحق قتلاند بفرست، تا پاره پارهشان کنم. و اگر بدین تعداد در زندان نداری، باقی را تا آن مقدار از نویسندگان دیوان داوریت برگزین. زیرا آنها همه مستحق قتلاند.
در نهایت میتوان گفت که میربو از وظیفه نویسندگی خود نسبت به اجتماع بسیار آگاه بود و هیچ گاه از حمایت قشر هنرمند و روشنفکر در جامعه سرباز نزد. وی در امور سیاسی شهرش شرکت میکرد اما تن به همکاری با احزاب نمیداد. او افرادی مانند آلفرد جری، موریس مترلینک، ژول رونارد و بسیاری دیگر از نویسندگان جوان را یاری میکرد.
جنگهای داخلی و ورود ارتش سرخ به افغانستان (۱۳۵۸ خ. /۱۹۷۹)، امواج مهاجران آن کشور را به سوی ایران، پاکستان و کشورهای آمریکایی و اروپایی سرازیر ساخت. ادیبان، محققان و نویسندگان کشور در دوران مهاجرت به تحقیقات ادبی، تاریخی، زبانشناختی و… توجه کردهاند و زمینههای فرهنگی را خصوصاً در ایران، پاکستان و آمریکا، و در سالهای اخیر در تاجیکستان و آلمان نیز، ادامه دادهاند.
نامه زیبا نگار شیوا گفتار که از در آزمون بر فرهنگ دری نگار شگری رفته بود، دوده دید پروردش دیده را سرمه سائی کرد و سامان سینه و جان را چون جام جمشید و آئینه خورشید روشنائی بخشود. بی سازش و خوشگوئی و نوازش و دلجوئی نه چندان درست افتاد، و خوش نشست که زبان ساز آفرین و ستایش گیرد، یا چون چهر مهر فروزت زیبائی خدادادش نیازمند پیرایه و آرایش. اگر روزی یک نامه بر همین راه و روش نگار آری و اندک درنگ و کوشش در جستن فرهنگ و بهم در سرشتن که چندان ناهموار نیفتد بکار بری، شش ماه دیگر یکی از نویسندگان صابی رنگ و سخن سنجان صاحب سنگ خواهی شد، مصرع: بدست باش که کاری به جای خویشتن است.
بدانید که نفس را سوی اندریافتن آنچ نداند دو راه است ، یکی گوش و دیگر چشم . و گوش بدلالت زبان یابد دست یابد مرعلم را که نبشته به ببیند ، و خداوندان حواس درست شنوندگان یا بینندگان اندر آنچه گوینده بگوید انبازانند، و شناسندگان نبشته مخصوص انداز شنوندگان اندر آنچ از نبشته برخوانند. و بدین فصل که بگفتیم پیدا شد که گوش ماده است که فائده پذیر است از زبان که نر است و فائده دهنده است . و هردو جفتان یکدیگراند و نیز پیدا شد که شناسندگان نبشته شریفتراند از شنوندگان، از بهر آنکه همه نویسندگان مردم اند. و همه مردم نویسنده نیستند ، و نیز همه شنوندگان مردم نیستند چنانک همه نویسندگان مردم اند و کتابت مردم را صنعتی است که هیچ جانور با او اندر آن انباز نیست. و گر نویسنده را از عالم برگیری بوهم مردم برگرفته نشود ، و گر مردم را بوهم از عالم برگیری نویسنده برگرفته شود، و همچنانک اگر مردم را بوهم از عالم برگیری حیوان برگرفته نشود ، و گر حیوان را بوهم برگیری مردم برگرفته شد، از بهرآنک هر مردمی حیوان است، و هر حیوانی مردم نیست . و هر دو چیزی که ببرگرفتن یکی ازایشان آن دیگر برگرفته شود آن دیگر که برگرفته شود باز پس ترازان یار خویش پدید آمده باشد ، چنانک نویسنده که ببر گرفتن مردم همی برگرفته شود و سپس از پدید آمدن مردم پدید آمدست . و هرچه اندر بودش باز پس تراست از و بشرف بیشتر است . پس درست شد که نویسندگان را آن شرف است که مردم را بر دیگر حیوان شرف است.
چراغ دوده و فروغ دیده؛ نامه زیبانگار رنگین گفتار که از در آزمون نگارش رفته، دوده جان پرورش دیده را سرمه سائی کرد، و انجمن دل را چون جام جمشید و آئینه خورشید روشنائی بخشود. بی خوش گوئی و دلجوئی نه چندان خوب نگاشته که کسی را زبان ستایش باشد و یا چون زیبائی خدادادش نیازی به آرایش. به خواست بار خدا اگر روزی یک نامه به همین راه و روش بر نگاری تا شش ماه دیگر یکی از نویسندگان صابی رنگ صاحب سنگ خواهی شد، مصرع: بدست باش که کاری به جای خویشتن است.
آناتولی الکساندروویچ سابچاک (روسی: Анато́лий Алекса́ндрович Собча́к) (زاده ۱۰ اوت ۱۹۳۷ – درگذشته ۲۰ فوریه ۲۰۰۰) , سیاستمدار روسی و از نویسندگان قانون اساسی فدراسیون روسیه و اولین شهردار منتخب سنت پترزبورگ بود. او مربی و معلم ولادیمیر پوتین و دیمیتری مدودف محسوب میشود.
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ» پس هر کس که نیکیها کرد، «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» و باللّه تعالی گرویده بود. «فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ» کردار او را ناسپاسی نیست، «وَ إِنَّا لَهُ کاتِبُونَ» (۹۴) و ما کردار او را نویسندگانیم.
املا نگر که بر چه نویسندگان کنی و ایشان بحضرت که نویسند نامه را
نامه پارسی نگار که روز گذشته در دست داشتم اینک نگاشته بر دست فرزندی میرزا جعفر روانه داشتم، نمیدانم این دو روزه از روی نامه بزرگ استاد مهربان میرزا حسن آزمون را خامه در انگشت و نامه در مشت آورده ای یا نه؟ اگر چیزی نگارش رفته و از آن دو پارچه در منش جسته تر و با روش بهم پیوسته تر باشد، بامن فرست می خواهم به نگارنده ای که در کیش نگارش دیگر نویسندگان را از تو بیش و ترا کمتر از خویش دانند باز نمایم، تا بدانند در این گرد سواری و در این باغ بهاری هست. خود اندیشه دریافت خجسته دیدار داشتم ولی از باب رفتاری که پریروز نه بر هنجار پیشین و آئین گذشته از سرکار دیده شد، گمان رنجش و دل گرفتگی کردم. ناگزر دستی فرا پیش دل گرفته پای در دامان و سر در گریبان کشیدم تا فرخنده روانت فرسوده نگردد و فرخ دل و جانت آسوده زید.