نشان
معنی کلمه نشان در لغت نامه دهخدا

نشان

معنی کلمه نشان در لغت نامه دهخدا

نشان. [ ن ِ ] ( اِ ) پهلوی : نیش ( در کلمه مرکب ِ: مَرْوْ-نیش ، به معنی نگهبان مرغان )، از: نیَش ، از: نی اَش .در اوراق مانوی ِ تورفان : نیشند = نیه شاند ( خواهنددید )، یهودی -فارسی : نی شیدن ، و در لهجه ها: نیش ( نگاه کردن )، ایرانی میانه : نیشان ، فارسی : نشان ، ارمنی عاریتی و دخیل : نیش ، از: نیش و نشَن ، از: نیشان ( علامت ، نشان ) ، کردی : نیشان ، نیشی ( علامت ، نشانه ).( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). علامت. ( برهان قاطع )( جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). نشانی. علامتی که بدان کسی یا چیزی را بازشناسند :
بدو گفت دستور گر شهریار
بگوید نشان چنین نابه کار.فردوسی.هجیر آنگهی گفت با خویشتن
که گر من نشان گو پیلتن.فردوسی.غمین گشت سهراب را دل بر آن
که جائی نیامد ز رستم نشان.فردوسی.به تو نشان ندهم از تو بهر آن که تو را
به تو شناسند ای شاه و جز تو را به نشان.فرخی.موسی گفت برادر تو چه نام داشت و به چه نشان بود. ( قصص ص 98 ).
نشان بنده مقبل همین است
که پیش از کارها او کاربین است.عطار.گفت ای پادشاه نشان خردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن درندهد. ( گلستان ).
هرکس صفتی دارد ورنگی و نشانی
تو ترک صفت کن که از این به صفتی نیست.سعدی.نه گرفتار بود هرکه فغانی دارد
ناله مرغ گرفتار نشانی دارد.مجمر اصفهانی. || موخ و علامت خانوادگی.( ناظم الاطباء ). نشانه ای از قبیل بازوبند و انگشتری و جز آن که بدان کسی را بازشناسد :
ور ایدون که آید ز اختر پسر
ببندش به بازو نشان پدر.فردوسی.خروشید و بنمود یک یک نشان
به شیروی وگردان و گردنکشان.فردوسی. || نمونه. نمود. ( ناظم الاطباء ). نمودار. ( یادداشت مؤلف ). نشانه. اثر :
نشان پشت من است آن دو زلف مشک آگین
نشان جان من است آن دو چشم سحرآگند.رودکی.خوبان همه سپاهند اوشان خدایگان است
مر نیکبختیم را بر روی او نشان است.رودکی.گوئی که به پیرانه سر از می بکشم دست
آن باید کز مرگ نشان یابم و دسته.کسائی.نه میان داری ای پسر نه دهن

معنی کلمه نشان در فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) ۱ - علامت ، نشانه ۲ - مُهر و نگین . ۳ - هدف و نشانه برای تیراندازی . ۴ - علم ، پرچم . ۵ - قطعه ای ساخته شده از طلا یا نقره که به افراد برجسته و نمونه برای قدردانی و بزرگداشت اهداء می شود.

معنی کلمه نشان در فرهنگ فارسی

علامت، اثر، هدف و آماج تیر، قطعه فلزکه ازطلاونقره، بشکلهای مختلف ساخته میشود، برای احترام قدردانی
۱- ( فعل امر ) جلوس ده . ۲ - بکار . ۳ - ( اسم ) در ترکیب بمعنی نشاننده ( جلوس دهنده کارنده تسکین دهنده ) آید : امیر نشان تاک نشان شاه نشان صفر انشان ( سکنجبین ) : حرارت نشان ( شیره کاسنی ) .

معنی کلمه نشان در فرهنگستان زبان و ادب

{medal} [ورزش] جایزه ای معمولاً به شکل یک قرص فلزی که بر روی آن نقش و نوشتۀ یادبود حک شده است و به رتبه های یکم تا سوم رویدادهای ورزشی اهدا می شود متـ . مدال

معنی کلمه نشان در دانشنامه عمومی

نِشان یا مِدال ( به انگلیسی: Medal یا Medallion ) معمولاً شیء گرد و پهن و نازک کمی بزرگتر از سکه های متداول است که اکثراً جنس فلز دارد و دارای نقش های چاپی یا حکاکی شده یا قلم زنی شده است. نشان ها معمولاً به عنوان جایزه و تشویق یا قدردانی به اشخاص یا مؤسسه ها در پی فعالیتی ورزشی، علمی، دانشگاهی، یا ارتشی اهدا می گردد. نشان ها ممکنست بخاطر یادبود واقعه ای، یا شخصی طراحی و تهیه گردد. هنرمندانی که این نشان ها را می سازند مدالیست نامیده می شوند. همچنین نشان ها گاهی برای نشان دادن حالتی و تعلق خاصی در مراسم مذهبی مختلف بکار می روند.
مدالیون معمولاً به نشان های بزرگتر گفته می شود که به صورت روی میزی بوده و به لباس نصب نمی شود. در موارد نادری نشان به شکل چهارگوشه ساخته می شود و به آن پلاک گفته می شود، به کاربردن واژه مدالیون برای گردن آویزهای متداول صحیح نیست.
تصویر ویا موضوع نشان که معمولاً عبارت از چهره نگاری ( پرتره ) ویا علامت و نوشته اصلی است در قسمت روی آن منعکس شده است و پشت نشان اکثراً خالی است. در پاره ای از موارد در پشت نشان موضوع و هدف ساخت آن ذکر شده است. در نشان هایی که بایستی از گردن آویزان شوند حلقه ای در قسمت تاج آن ساخته شده است تا نوار مخصوص به آن وصل شود.
نشان ها معمولاً از برنز ساخته می شوند که هم ارزان و هم دوام آن خوب است و ایجاد کارِ نقش دار راحت است، اما از دیگر فلزات مانند نقره، پلاتین و طلا و سایر فلزات استفاده می شود. نشان هایی از شیشه و چوب و اشیاء دیگر نیز تهیه شده است.
آنطور که در تاریخ آمده اولین مورد اهداء نشان مربوط به اسکندر است که نشان طلایی به کشیش جاناتان که او را در جنگ کمک کرده بود برای قدردانی داده است. همچنین اهداء نشان های طلایی در میان امپراتوران روم نیز متداول بوده است. بعد از فروپاشی امپراتوری روم نیز نشان های طلایی نازک و کوچکی که در حدود سکه های رایج بود، با نقش سر خدایان یا تصویرهای دیگر به عنوان گردن آویز هم در مردان و هم زنان استفاده می شد.
در قرون وسطی هدیه نشان در میان سیاستمداران متداول بوده و آن ها برای تسریع کار خود یا سفارش و توصیه های شخصی، اقدام به فرستادن نشان هایی از طلا یا نقره با تصویر حکاکی شده خود می کردند. معمولاً در پشت یا در دور آن اسم یا علامتی از خودشان قید شده بود.
pisanello اولین مدالیست ( سازنده نشان ) قرون وسطی است که نشان ها را به صورت ریخته گری تولید و عرضه کرده است. در قرن ۱۶ با ابداع دستگاه ضرب نشان، کار سازندگان آسان شده و به جای کنده کاری، از برجسته کاری توسط ماشین استفاده می کردند.
معنی کلمه نشان در فرهنگ معین
معنی کلمه نشان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نشان در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه نشان در دانشنامه عمومی

معنی کلمه نشان در دانشنامه آزاد فارسی

نشان صلیب لیاقت جنگی با شمشیر
(یا: مدال) قطعات فلزی سکه مانند قالب ریزی یا ضرب شده که اهدای آن گرامی داشت رویدادی تاریخی یا علامت تقدیر و بزرگداشت کسی به مناسبت خدمتی برجسته به اجتماع یا دلاوری و پیروزی در جنگ و نبرد است و یا نشانۀ عضویت در جامعه، یا گروهی ویژه شمرده می شود. مدال و نشان معمولاً با نوار و سنجاق به یقه یا جلوی سینه نصب می شود. اکثر مدال ها و نشان ها در ابعادی بسیاری کوچک اند که رُزِت خوانده می شود. رُزِت بر یقۀ سمت چپ دارندۀ مدال سنجاق می شود و از رنگ و شکل آن می توان پی برد که صاحب آن چه نوع مدالی دریافت کرده است. اهدای مدال و نشان با لوحی همراه است که به نام دریافت کننده صادر شده است. در مسابقات ورزشی نیز به قهرمانان و نفرات دوم و سوم مدال می دهند. پرافتخارترین مدال های ورزشی، مدال طلای قهرمانی در المپیک است. در ایران و کشورهای اسلامی تا اعصار اخیر مدال و نشان وجود نداشته و پس از آشنایی شرقیان با تمدن غربی و مظاهر آن به این سرزمین ها آمده است. در ایران و بلاد اسلامی فرستادن خلعت و شمشیر از جانب فرمانروایان برای بزرگان کشوری و لشکری معادل مدال و نشان در دنیای غرب بود و بالاترین افتخار هدیه گرفتن جامۀ خاصۀ سلطانی شمرده می شد. اولین نشان رسمی ایران نشان شیر وخورشید بود که در زمان محمدشاه قاجار رسمیت یافت. در عصر پهلوی مهم ترین نشان های غیر نظامی نشان تاج و نشان همایون، هر یک با پنج درجۀ مختلف بود که بالاترین آن ها درجۀ یکم با حمایل محسوب می شد. برای نظامیان نیز بالاترین مدال ذوالفقار و سپه در نظر گرفته شده بود. در جمهوری اسلامی نشان های گوناگون در سطوح مختلف از قبیل نشان خدمت، شجاعت، پژوهش، تعلیم و تربیت و غیره وجود دارد که به افراد ذیصلاح در زمینه های مختلف اعطا می شود.

معنی کلمه نشان در ویکی واژه

distintivo
علامت، نشانه
مُهر و نگین.
هدف و نشانه برای تیراندازی.
علم، پرچم.
قطعه‌ای ساخته شده از طلا یا نقره که به افراد برجسته و نمونه برای قدردانی و بزرگداشت اهداء می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نشان

در وادی طلب که سراب است چشمه‌اش اشکی مگر نشان دهدم آب در نظر
فلک بر تخت شاهی نانشانده چو تو یک خسروخسرو نشان را
الله الله این چه تیر است و کمان کس نداده این چنین تیری نشان
شبی بنده را شاه پیروز بخت طلب کرد و بنشاند در پیش تخت
شه من ترا نشان نه که من گدات جویم همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
نشان داری کنون از عشق دلدار ترا از ذات خود کرده پدیدار
نشان ده بی نشانا تا درآیم بکام دل زبان را برگشایم
در سر خود حقیقت اشیاء توئی و پس غیر از تو کس نداد نشان از حقیقتی
مرا تا سر نیاید زندگانی ز گل گویم، ز گل جویم نشانی
برای اینکه مگر از تو دل نشان گیرد ز هر کنار گریبان این و آن گیرد