ناشتائی
جملاتی از کاربرد کلمه ناشتائی
طمع دیو است، با وی برنیائی چو خوردی، باز فردا ناشتائی
روح را از ناشتائی میکشیم سفرهها از بهر تن میگستریم
نهنگ ناشتا شد نفس، پروین بباید کشتنش از ناشتائی
از آن روز برنان گرمی رسیدی که گر ناشتائیست نانش رسانی