نارپستان

معنی کلمه نارپستان در لغت نامه دهخدا

نارپستان. [ پ ِ ] ( ص مرکب ) دختر یا زنیرا گویند که هنوز پستانهای او سخت باشد، یعنی آویزان و افتاده نباشد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). لغةً به معنی دارای پستان مانند انار. ( حاشیه دکتر معین بر برهان قاطع ). زنی که پستانش آویخته نشده باشد. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). زن نوبر و سخت پستان. زنی که پستانش نو برآمده باشد و همچو انار سخت باشد. ( شمس اللغات ). کاعب. ( دهار ). دختر بکر را گویند که پستانهای او گرد و کوچک است. از ( شعوری ) :
بتی نارپستان به دست آورد
که بر نار بستان شکست آورد.نظامی.کرده بر هر طرف گل افشانی
سیم ساقی و نارپستانی.نظامی.وز آنسو آفتاب بت پرستان
نشسته گرد او ده نارپستان.نظامی.همه نارپستان به بالا چو تیر
ز پستان هریک شکرخواره شیر.نظامی.هر یک بسان لعبتان نازنین نارپستان. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 25 ).

معنی کلمه نارپستان در فرهنگ معین

(پ ) (ص مر. ) دختر یا زنی که پستان های او سخت و سفت باشد و آویخته نباشد.

معنی کلمه نارپستان در فرهنگ عمید

دختر یا زنی که پستان های برآمده و گرد مانند انار داشته باشد.

معنی کلمه نارپستان در فرهنگ فارسی

( صفت ) دختر یا زنی که پستانهای او سخت و آویخته نبود : [ ... هر یک بسان لعبتان نازنین نارپستان ]

معنی کلمه نارپستان در ویکی واژه

دختر یا زنی که پستان‌های او سخت و سفت باشد و آویخته نباشد.

جملاتی از کاربرد کلمه نارپستان

برفت ارنار از بستان بتی بایست پردستان که هرشب تا سحر بازی کنی با نارپستانش
بگذر از نار‌! نُقل مستان بود خود همه خانه نارپستان بود
سوره یاسین چه می خوانید چل نوبت به نار؟ نارپستانی به دست آرید و صد عشرت کنید
اگر در چاک پیراهن نمایی نار پستان را ز غیرت خون شود دل در درون نارپستانان
همه نارپستان به بالا چو تیر ز پستان هر یک شکر خورده شیر
همه پسته دهان و نارپستان عذار و بر گلستان بر گلستان
چو زان نارپستان رخم شد چو به مرا نار او از ترنج تو به
انار او بود چون نار خندان درخت او عروس نارپستان
و زان سو آفتاب بت‌پرستان نشسته گرد او ده نارپستان
گروهی خیل دارند و شبستان غلامان و بتان نارپستان