منسوجات

معنی کلمه منسوجات در لغت نامه دهخدا

منسوجات. [ م َ ] ( از ع ص ، اِ ) هر چیز بافته شده و چیزهای بافته شده. ( ناظم الاطباء ). ج ِ منسوجة. بافته ها: منسوجات وطنی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || پارچه های زری. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه منسوجات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع منسوجه ( منسوج )

معنی کلمه منسوجات در دانشنامه آزاد فارسی

مَنسوجات (textile)
مَنسوجات
مَنسوجات
پارچۀ بافته شده. در ابتدا به مواد بافته شده از نخ تافتۀ طبیعی اطلاق می شد. ولی اکنون برای پارچه های با بافت ماشینی، و اسپان باند، که در آن شبکه ای از الیاف تحت حرارت کنترل شده درهم آمیخته و یک دست می شود، نیز به کار می رود.نسوج طبیعی. این نسوج، از الیاف طبیعی مشتمل بر کتان، پنبه، ابریشم، و پشم، ازجمله آنقوره (مرغوز)، پشم لاما و بسیاری دیگر، ساخته می شود. گاه برای دستیابی به کیفیتی خاص، همچون مقاومت در برابر آتش یا آب، و ضد لک ساختن، الیاف مصنوعی را با این نسوج می آمیزند، یا مواد شیمیایی گوناگونی را به آن می افزایند. برخی از پارچه های معروف قدیمی که با الیاف طبیعی بافته می شوند به به این شرح است: پیچازی (تارتان): پارچۀ پشمی شطرنجی شکل خاص دامن اسکاتلندی ها، این پارچه از قرن هفدهم رواج یافت و پس از قیام ژاکوبن ها در ۱۷۴۵ ممنوع و از ۱۷۸۲ مجدداً مجاز شد. توئید: پارچۀ پشمی رنگین نقش دار بسیار بادوام که در بریتانیا بافته می شود. ململ: پارچۀ پنبه ای ظریف با بافت درشت و شل برای صاف کردن ماست و پنیر. فاستونی: پارچۀ نرم و محکم پشمی برای تهیه کت و شلوار که نخستین بار در وُرستد در نورفوک بافته شد. چیت: پارچۀ آهاردار با نقوش چاپی برای استفاده در مبلمان. این منسوج در زمان های قدیم در هند یافت می شده است.
الیاف مصنوعی. اولین نخ مصنوعی تجاری، «ابریشم مصنوعی» یا رایون نام داشت؛ رشته هایی که از تغییر سلولز (خمیر چوب) و مطابق با آخرین روش های ساخت تولید می شد، همچون ویسکوز (با استفاده از سود سوزآور و دی سولفید کربن) یا استات (با استفاده از اسید استیک). اولین لیف پارچۀ مصنوعی، نایلون بود (۱۹۳۷). این نوع الیاف به همراه آکریلیکها ازجمله اورلون، که در کش باف استفاده می شود، پلی استرها ازجمله تری لین و اسپاندکس، یا الیافِ کشسان، ازجمله لیکرا، اساس صنایع امروزی است. منسوج مصرفی در فیلترسازی: این نسوج از پلاستیک و الیاف مصنوعی ساخته می شوند؛ چه با روش نمدی برای استفاده همچون صافی یا شبکۀ تثبیت کننده، یا با بافته شدن برای ایجاد استحکام. این نسوج دربرگیرندۀ بخشی از سیستم های مختلف فاضلاب، تأسیسات جاده ای و سدهای دریاچه ای و رودخانه ای اند که باید در مقابل فساد مقاوم باشند. قدیمی ترین پارچۀ شناخته شدۀ دنیا که در جنوب شرقی ترکیه کشف شد، تکه ای کتان بافته شده است که آزمون کربن ۱۹۹۳، قدمت آن را بالغ بر ۹هزار سال پیش تخمین زد.
منسوجات در ایران. پارچه بافی سنتی از هنرهای صناعی کهن ایران است. دو پژوهشگر سرشناس غربی با نام فیلیس اکرمان و الگرووُ مکداوِل، که بافته های پارچه ای ایران را به دقت بررسی کرده اند، معتقدند ایرانیان در سراسر تاریخ خود پارچه های ممتازی بافته اند. هخامنشیان در بافت پارچه های پشمی نرم و لطیف مشهور بودند و ساسانیان، هنر پارچه بافی ابریشمی را به اوج خود رساندند. نکتۀ مهم، ارزش والایی است که دورۀ اسلامی برای پارچه بافی قایل شد. پارچه های زربفت ایرانی در دوران باستان و نیز پارچه های ابریشمیِ دوران اسلامی، ازجمله منیر، قصب، طراز، مُلْحَم، سقلاطون و مثقّل، و پارچه هایی که بافتشان از عهد تیموری و صفوی در ایران رواج یافت، مانند زری، مخمل، ترمه و قلم کار، از فاخرترین و مشهورترین پارچه های ایرانی بودند. بافت پارچه های سنتی به وسیله ابزاری با نام «دستگاه» صورت می گیرد؛ به این علت این نوع بافت را دستگاهی گویند که با تغییرات اندکی در هر نوع از پارچه همراه است. اسلوب کلی بافت روی دستگاه بافندگی بدین طریق است که با فشاردادن پدال وردها، که عامل تقسیم کننده تارهایند، باعث می شوند که دهنۀ کار ایجاد و باز شود. در این حال با عبور ماکو، وسیله ای که ماسوره در داخل آن قرار گرفته و در عرض دستگاه حرکت می کند، پود را داخل تارها قرار می دهد. بدین ترتیب، عبور نخ های تار و پود از لابه لای یکدیگر طرح درهم تنیده و پیوستگی پارچه را تشکیل می دهند. مهم ترین پارچه های سنتی ایران عبارت اند از ۱ـ زری: گران ترین و مشهورترین پارچه ابریشمی و گلابتون دار که با مفتول طلا بافته می شود. ۲ـ مخمل: زیباترین پارچۀ پرزدار پرتلألؤ ایرانی. ۳ـ ترمه: نوعی پارچۀ نفیس و فاخر که با کُرک لطیف بافته می شود. ۴ـ قلم کار: نوعی پارچۀ ابریشمی که به وسیلۀ قالب با نقوش چاپی و رنگ آغشته می شود. ۵ـ دارایی: نوعی دست بافت ابریشمی نقش دار برای استفادۀ رومیزی و رولحافی. ۶ـ قناویز: نوعی دست بافت ابریشمی که برای آستری لباس کاربرد دارد. ۷ـ احرامی: دست بافتی که تار و پود آن را نخ پنبه ای تشکیل می دهد و هنگام حج برای احرام بستن به کار می رود. این پارچه بدون نقش و سفیدرنگ است. ۸ـ شَعر: نوعی دست بافت ابریشمی با طرح های راه راه و ساده. ۹ـ بَرَک: دست بافت کلفت و نرمی که مواد اولیۀ آن کرک شتر یا بز است و برای دوخت پالتو و کت مردانه به کار می رود. ۱۰ـ اُرمک: دست بافتی نخی در طرح های ساده و راه راه که برای روپوش دختران دانش آموز به کار می رود. ۱۱ـ کرباس: دست بافتی نخیِ بدون نقش و ارزان قیمت که برای بسته بندی و نظافت مناسب است. اگر پارچۀ زری، مخمل، و ترمه از نظر فاخربودن در صدر دست بافته های ایرانی قرار گیرند، یقیناً پارچۀ کرباس و متقال در پایین ترین طبقۀ این جدول قرار خواهند گرفت. ۱۲ـ سایر پارچه های سنتی که اکثراً دست بافت های روستایی اند عبارت اند از چوقا، چادرشب، خورجین، جاجیم، چنته، شک، شَمد، چَپَری، باشلُق، موج، ساجیم، لُنگ، دستمال، پتو، جانمازی، مقنعه، سفره. امروز، تولید بسیاری از دست بافته های سنتی، مانند پتو، کارخانه ای شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه منسوجات

در ایتالیا استیله لیبرتی نام خود را از فروشگاه زنجیره‌ای انگلیسی لیبرتی گرفت که پارچه‌های رنگارنگش به ویژه در ایتالیا بسیار محبوبیت داشت. مشهورترین طراح مبلمان هنر نو در ایتالیا کارلو بوگاتی، پسر یک معمار و مجسمه‌ساز و برادر طراح مشهور اتومبیل بود. کارهای او که شامل نقره‌آلات، منسوجات، سرامیک و سازهای موسیقی نیز می‌شد، به دلیل عجیب و غریب و غیرعادی بودن شاخص بودند. طراحی‌های مبلمان بوگاتی اغلب تداعی‌کنندهٔ طرح یک سوراخ کلید بودند و سطوح آن‌ها با چیزهایی غیرمعمول مانند پوست، ابریشم و استخوان و عاج پوشانده می‌شد و گاهی نیز دارای فرم‌های الهام گرفته از طبیعت مانند شکل مارها بودند.
این هشت نماد در بسیاری از منسوجات، اشیاء، و نقاشی‌های بودایی دیده می‌شوند و هر نماد جنبه‌ای از آموزه‌های بودایی را به نمایش می‌گذارد و به باور بوداییان زمانی که این نمادها در کنار یکدیگر قرار گیرند نیروهای آن‌ها چند برابر می‌شود.
بقیهٔ بخش‌های اروپا در قرن نوزدهم شاهد تبدیل تدریجی هلند به یک جامعهٔ صنعتی مدرن با طبقهٔ متوسط بود. تعداد افراد شاغل در کشاورزی کاهش یافت در حالی که کشور تلاش حماسه‌گونه‌ای برای احیای سهم خود از بازار بسیاری رقابتی صنعتی و بازرگانی انجام داد. هلند از لحاظ صنعتی شدن تا اواخر قرن نوزدهم از بلژیک عقب بود، سپس در حدود سال ۱۹۲۰ جلو افتاد. صنایع عمدهٔ این کشور شامل منسوجات و (بعدها) شرکت بزرگ صنعتی فیلیپس بود. روتردام به یک مرکز بزرگ کشتیرانی و تولید تبدیل شد. فقر به آرامی کاهش یافت و تکدی‌گری تا حد زیادی ناپدید شد و شرایط کار برای جمعیت بهبود یافت.
آلمان به‌جز زغال‌سنگ معادن نسبتاً کوچک سنگ‌آهن، بوکسیت، سنگ مس، نیکل، قلع، نقره، پتاس و نمک ذخایر طبیعی نسبتاً کمی دارد و شدیداً به واردات مواد اولیه متکی است. در آلمان صنایع زیادی فعالند، صنایعی چون الکتریکی، مکانیکی، مواد شیمیایی، منسوجات، غذایی و وسایل نقلیه. از آغاز دهه ۱۹۸۰ رشد کلانی در صنایع فناوری پیشرفته روی داده‌است. کارخانه‌های خودروسازی بنز، بی‌ام‌و و فولکس‌واگن محصولات خود را در تمام دنیا عرضه می‌کنند. مهم‌ترین صادرات این کشور وسایل نقلیه موتوری و وسایل الکتریکی است.
از نمونه‌های رایج بوم‌ساخته‌ها می‌توان به دانه‌های گیاهی اشاره کرد. دانه‌های گیاهی اطلاعات سودمندی در مورد رژیم غذایی، داروها، و منسوجات مردم باستانی به‌دست می‌دهند. در همین حال، گرده‌های گیاهان که در محوطه باستانی به‌جا مانده اطلاعاتی در مورد محیط زیست دوره مورد نظر، و گیاهان خوراکی که توسط مردم باستانی رویانده می‌شده فراهم می‌کند.