معنی کلمه مطهره در لغت نامه دهخدا
در قوصره همی به سفر خواست رفت جان
ز آن برگرفت سفره درخورد و مطهره.ناصرخسرو.که بیاور مطهره اینجا به پیش
تا بشویم جمله را با دست خویش.مولوی.در طهارت زاهد عبدالحقی
از کلاه زردکش بین مطهره.نظام قاری ( دیوان چ استانبول ص 25 ).و رجوع به متاره شود.
- امثال :
مطهره به گرو رفته است ؛ به کسی اطلاق کنند که دارایی خود را از دست داده باشد.
|| غسلخانه. ج ، مطاهر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مطهرة. [ م َ هََ رَ ] ( ع اِ ) سبب طهارت ، و منه الحدیث : السواک مطهرة للفم مرضات للرب ؛ یعنی مسواک سبب پاکی و نزاهت دهان و خشنودی خداوندجهان است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مطهرة. [ م ُ طَهَْ هََ رَ ] ( ع ص ) پاک و پاکیزه. ( از ناظم الاطباء ). پاکیزه. ( تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 104 ) : و لهم فیها ازواج مطهرة و هم فیها خالدون. ( قرآن 25/2 ). مرفوعة مطهرة. ( قرآن 14/80 ). رسول من اﷲ یتلوا صحفا مطهرة. ( قرآن 2/98 ).
- روضةمطهرة ؛ قبر پاک و پاکیزه و مقدس. ( ناظم الاطباء ).