مشک سا
معنی کلمه مشک سا در فرهنگ معین
معنی کلمه مشک سا در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] خوش بو، معطر: تاب بنفشه می دهد طرۀ مشک سای تو / پردۀ غنچه می درد خندۀ دلگشای تو (حافظ: ۸۲۲ )
معنی کلمه مشک سا در ویکی واژه
کنایه از: معطر.
جملاتی از کاربرد کلمه مشک سا
کند مشک سائی نسیم سحرگه چو ساید بر آن طره مشک فامش
زهی بریخته بر لاله مشک سارا را شکسته رونق خورشید گوهر آرا را
غلامان را بگو تا عود سوزند کنیزک را بگو تا مشک ساید
به جای عود خام و مشک سارا گرفته چوب بید و ریگ صحرا
خیز ز جای ای پسر، جان و تنم فدای تو غرق به خون چرا شده گیسوی مشک سای تو
به رویش همی بر دمد مشک سارا مگر راه بر طبل عطار دارد
چو گلبن قامتش در جلوه سازی چو سنبل گیسویش در مشک سایی
مشک خیز ومشک بیز و مشک سای ومشک زای رشک تبت حسرت چین وختن گردیده ای
مشعل آفتاب شد، تیره زدود آه من تا مه عرضت گرفت از خط مشک سا کلف
خبردار ای لاله از داغ خود باش که باد صبا می کند مشک سایی