مردکه
معنی کلمه مردکه در فرهنگ معین
معنی کلمه مردکه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مردکه
این مرد که زان مرد که هم (مردکه)تر بود دیدی چه خبر بود
حیف از قدم مردکه در عرصهٔ همت سربازی شمعش گل دستار نگردد
بگفت این و برخاست مردکهن برون رفت گریان از آن انجمن
بهمردمبر افسوس و خواری مکن بویژه به مهسال مردکهن
حالت مرد دنیا است بر این گونه بهار ایخوش آنمردکه در دیده نیاید دنییش
آن مردکه خر، که وکیل همدان است دیدی که چسان است