مردود. [م َ ] ( ع ص ) ردشده. بازگردانیده شده. برگردانده. مرجوع. بازگشت داده شده. || رانده. ( دستورالاخوان ). مطرود. طردشده. نامقبول. واخورده : مردود خلق باشد مقبول ذوالمنن.قاآنی.- مردود آمدن ؛ مطرود آمدن. طرد شدن. رانده شدن : کو زنده ای که هرگز از بهر نفس کشتن مردود خلق آمد رسوای مرد و زن شد.عطار. || لعین. ( منتهی الارب ). ملعون. رجوع به معنی قبلی شود. || پس انداخته شده. ( ناظم الاطباء ). منسوخ و متروک : اقوال پسندیده مدروس گشته و راستی مهجور و مردود. ( کلیله و دمنه ). که از امت به امت رسید و مردود نگشت. ( کلیله و دمنه ). || محروم شده ( ناظم الاطباء ). رفوزه. درامتحان توفیق نیافته. قبول نشده. - مردود شدن ؛ پذیرفته نشدن. قبول نشدن. || آنکه مدت سفر وی دراز شده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آنکه مدت عزوبت وی به طول انجامیده باشد. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بازگردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). ردّ. رَدَّة. مَرَدّ. ( از متن اللغة ). رجوع به رد شود.
معنی کلمه مردود در فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) رد شده ، طرد شده .
معنی کلمه مردود در فرهنگ عمید
ردشده، غیرقابل قبول.
معنی کلمه مردود در فرهنگ فارسی
ردشده، بازگشته، بازگردانیده شده ( اسم ) ۱- بازگردانیده . ۲- رد شده مطرود . ۳- در امتحان توفیق نیافتن جمع : مردودین .
معنی کلمه مردود در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَرْدُودٍ: دفع شدنی - برگشتنی - دفع شده - برگردانده شده ریشه کلمه: ردد (۵۹ بار)
معنی کلمه مردود در ویکی واژه
رد شده، طرد شده.
جملاتی از کاربرد کلمه مردود
طبق روایات اثنی عشری، خدا افعال انسانها را نمیآفریند و در عوض آنها را کاملاً خلق کرده است. در روایتی از موسی الخادم آمده است: اگر خدا افعال انسان را آفریده است، نباید انسان را به خاطر آن مجازات کند. جعفر سبحانی معتقد است که عدل خدا مستلزم آن است که افعال انسان را خدا خلق نکند وگرنه خدا مرتکب اعمال ناپسند خواهد بود. جبر در تشیع مردود است.
واله جلوه مستانه حسرت نادم یارب از خلد تو مردود چو کوثر نشوم
هر که گوید که خلاصش ده ز عشق آن دعا از آسمان مردود باد
اندیشههای آخوندزاده تا سالها تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ و سیاست ایران نمیگذارد و گاه از اساس مردود شمرده و نادیده گرفته میشوند.
خار ترم که تازه ز باغم درودهاند محروم بوستانم و مردود آتشم
شجرهنامهای که حاکمان این خاندان به پادوسپان یکم رسیده و از این طریق به پادشاهان ساسانیان و حاکمان پیشدادیان و نهایتاً آدم ابوالبشر میرسد. ویلفرد مادلونگ در دانشنامه ایرانیکا بخشهای نخست این تبارنامه را افسانهای و مردود دانستهاست. او همچنین معتقدست هیچ مدرکی به جز شجرهنامهای که ظهیرالدین مرعشی گزارش کرده، اطلاعاتی از این خاندان پیش از سده چهارم ارائه نمیکند و در سده پنجم هم رویان در قلمرو علویان طبرستان بوده و اشارهای به استنداران در این بازه زمانی وجود ندارد.
اولین بازی صیادمنش با پیراهن استقلال مقابل تیم پیکان تهران در هفته اول لیگ برتر صورت گرفت که در این بازی یک گل هم زد ولی مردود اعلام شد.
هر کسم بیند نهانی گوید ایکاش اهل شهر بهر دفع نکبت این مردود را بیرون کنند
حکم دادگاه پرونده نقض حقوق مؤلف در فیلم «قهرمان» بر اساس نظریات تخصصی سه تن از اساتید برجسته دانشگاه تهران، متخصص و مدرس در رشته حقوق مالکیت فکری و همچنین چهار کارشناس هنری رسمی که به اتفاق تمامی ادعاهای شاکی را بی اساس و مردود اعلام کرده بودند، صادر و فیلم قهرمان از این اتهامات بهطور کامل تبرئه شد.
هیچکس در بارگاهِ آگهی مردود نیست صافیِ آیینه با گبر و مسلمان آشناست
احتمالاً به دلیل انتقامگیری بابت جلد دوم در ۳ اکتبر ۱۹۷۷ تروریستهای ناشناس بمبی در جلو در خانه او قرار دادند که آسیبی به کسی نرسید. او دلیل این مسئله را مردود کردن بسیاری از دانشجویان دانسته، بقیه کلاسهایش را در آن کوارتر لغو کرد.
این چنین کس هست مردود ازل ز آنکه باشد فکر و درک او دغل
جفت و فرزندانشان جمله سبیل زانک بیعقلند و مردود و ذلیل
یکیست ناکس و بد اصل و بد رگ و مردود بهر کجا که رود صدهزارش نیکو گوست
اسکورسیزی در دبیرستان پسرانهٔ کاردینال هیز در برانکس شرکت کرد و در سال ۱۹۶۰ فارغتحصیل شد. او در ابتدا تمایل داشت که کشیش شود و در حوزه علمیه مقدماتی تحصیل کرد، اما پس از سال نخست مردود شد. این امر جای خود را به سینما داد و بنابراین اسکورسیزی در کالج واشینگتن اسکوئر دانشگاه نیویورک ثبت نام کرد و آنجا در سال ۱۹۶۴ مدرک لیسانس زبان انگلیسی گرفت. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۶۸ از دانشکدهٔ آموزش دانشگاه نیویورک دریافت کرد.
اشتراسریستها برعکس هیتلریستها هر شکلی از سرمایهداری را مردود دانسته و خواهان حذف مالکیت خصوصی و اداره صنایع و ابزار تولید بدست سندیکاهای کارگری بودند.
خلق بد مردود دلا سازدت از خدا و خلق دور اندازدت
طبق گفته قرآن خداوند در بیان فلاسفه اسلامی تعریف پذیر نیست چون به حد و رسم شناخته نمیشود و ماهیت ندارد یعنی خدا را نمیتوان دید و نمیتوان آن را وصف کرد. با این وجود در برخی کتب اسلام صحبت از جسم بودن خدا گردیده، و اینکه مانند انسان میخندد، میگرید، دست و پا و چشم دارد، و روز قیامت پای خود را داخل آتش جهنم میکند، با اینحال، تعابیر اینچنینی در نزد اغلب مکاتب اسلام (از جمله تشیع) مردود میباشد.
زان غنا و زان غنی مردود شد که ز قدرت صبرها بدرود شد