مراث

معنی کلمه مراث در لغت نامه دهخدا

مراث. [ م َ ] ( ع اِ ) روده ستور یا آن که در آن دبر است... ( منتهی الارب ). روده ای که در آن دبر ستور است. جای روث. ( ناظم الاطباء ). مخرج روث. ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). مَروَث. خوران الفرس.مخرج سرگین در اسب و چارپایان. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مراث در فرهنگ فارسی

روده ستور

معنی کلمه مراث در ویکی واژه

این اصطلاح دو کلمه‌ای شامل مر-آث احتمالا مفهوم باستانی واژه مزبور تفاوتی با مراس نداشته‌است. آس، پایه کلمات بسیاری در زبان‌های فارسی، عربی، آذری، انگلیسی بوده، و منشاء هر زبان باستانی که باشد دیگر زبان‌ها به صورت وام‌واژه از آن استفاده کرده‌اند.

جملاتی از کاربرد کلمه مراث

در این دوره گروه نخستین دی‌وی‌دی خود را نیز با نام مراثی ضبط و منتشر کرد که در محل شپردز بوش امپایر لندن ضبط شده بود و بیشتر شامل ترانه‌های سه آلبوم آخر اپث می‌شد و در آن مستندهایی نیز گنجانده شده بود. این دی‌وی‌دی توانست در کانادا گواهی طلایی را دریافت کند.
در مدیح و در مراثی ز اهل بیت نظم او زد طعنه بر در ثمین
از مراثیت جیحون شد دل ملایک خون طبع تو بلند اما زین فسانه کن کوتاه
بیمراث از علی دارم فتوت ز مردان یادگارم در مروت
با یساری کاملست ابن یمین از در نظم در نسیب و در مراثی در هجا و در مدیح
محتشم عمان وصال اینان که تا محشر کنند در مراثی خون دل از دیدهٔ مردم روان
شعر خاقانی از مراثی تو سنگ خون کرده هر کجاک شده