مجون

معنی کلمه مجون در لغت نامه دهخدا

مجون. [ م ُ ] ( ع مص ) ناباکی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) بی باک گردیدن و شوخ چشم شدن. مَجانَة. مُجن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). بی باکی کردن و شوخی و هزل. ( غیاث ). در قول و فعل بی پروا بودن. ( از اقرب الموارد ). بی باکی. شوخی. هزل. دعابه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): المجون طرف من الجنون. ( یادداشت ایضاً ). || سخت و درشت گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مجون در فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - سختی ، درشتی . ۲ - بی باکی .

معنی کلمه مجون در فرهنگ عمید

شوخی.

معنی کلمه مجون در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) سخت و درشت گردیدن . ۲ - بی پاک گردیدن . ۳ - ( اسم ) سختی درشتی . ۴ - بی باکی .

معنی کلمه مجون در ویکی واژه

سختی، درشتی.
بی باکی.

جملاتی از کاربرد کلمه مجون

وی تهیه‌کننده فیلم‌هایی همجون حمله قاتل گوجه‌ای و بازگشت قاتل گوجه‌ای بوده است.
تیغ جوهردار او در سر رود همچون خرد تیر جان ا‌وبار او در تن رود همجون گمان
هرکاونه به فرمان تو بندد کمر خویش خم داده میان پیش تو همجون کمر آرد
و در اکتساب، بر جمله سه شرط رعایت باید کرد، اول احتراز از جور، و دوم احتراز از عار، و سیم احتراز از دناءت، اما جور مانند آنچه به تغلب یا تفاوت وزن وکیل یا طریق اخداع و سرقه بدست آرند، و اما عار مانند آنچه به مجون و مسخرگی و مذلت نفس بدست آرند، و اما دناءت مانند آنچه از صناعتی خسیس بدست آرند با تمکن از صناعتی شریف.