مجمل

معنی کلمه مجمل در لغت نامه دهخدا

مجمل. [ م ُ م َ ] ( ع ص ) فراهم آورده و در هم کرده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آیه ای که معنی آن محتاج به تفصیل باشد. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قسمی از آیات قرآنیه که به ظاهر آن مراد معلوم نشود مفصلاً مثل و اَقیموا الصلوة. و آتوا الزکوة. وﷲ علی الناس حج البیت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
نه اندر کُتْب ایزد مجملی ماند
که آن نشنیدم از دانا مفسر.ناصرخسرو. || هر کلامی که محتاج به شرح و تفسیر باشد. ( ناظم الاطباء ). آنچه محتاج به بیان باشد. مقابل مفصل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت
به هم این هر دو نفس آمد سزای حکمت و عرفان.ناصرخسرو.و آن هر چه ناگفته مانده است در خاتمت کتاب شرح آن داده شود، مجمل است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 265 ). تو ندانسته ای که اول استماع از لذت سماع گوش است ، مجمل این بیان از نص قرآن... ( مقامات حمیدی ).
مجملش گفتم نکردم من بیان
ورنه هم لبها بسوزد هم زبان.مولوی.باری نظربه خاک عزیران رفته کن
تا مجمل وجود ببینی مفصلی.سعدی.من از مفصل این باب مجملی گفتم
تو خود ز مجمل من رو مفصلی برخوان.کمالی ( از امثال و حکم ص 561 ).- امثال :
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .( امثال و حکم ص 561 ). || در اصطلاح اهل حدیث هر روایتی راکه ظاهرالدلاله بر مقصود نباشد مجمل گویند. ( فرهنگ علوم نقلی دکتر سید جعفر سجادی ). در اصطلاح درایه مبهم و غیر ظاهرالدلاله را گویند بر خلاف مبین که واضح الدلاله را گویند. ( از نفایس الفنون ). || این اصطلاح اصولی است و هرگاه لفظی چنان باشد که خلاف آن معنی که از او لغةً فهمیده می شود. احتمال ندهد نص است و اگر خلاف آن را احتمال دهد راجح است در صورتی که در یک طرف ظهور داشته باشد و در طرف دیگر نه ، مرجوح است و اگر متساوی الطرفین باشد مجمل است و یا مشترک است و بالجمله آنچه را ظهوری نباشد در یک طرف مجمل گویند «المجمل ماکان دلالته غیر واضحة بان یتردد بین معنیین فصاعداً من معانیه » و بالجمله مجمل عبارت از آن باشد که آن را دلالت غیر واضحة باشد به آنکه مثلاً مردد بین دو معنی یا زیادتر بود از معانی خود، مجمل گاه قول است و گاه فعل است چنانکه حضرت رسول نمازی بجای آورده باشند وجه آنرابیان نفرموده باشند که مجمل فعلی است. مجمل قولی یا مفرد است یا مرکب ، اجمال در مفرد به این است که متردد باشد بین چند معنی از جهت اشتراک لفظی مانند کلمه «قرء» و «مختار» که اشتراک دارد هم شامل فاعل شود و هم مفعول یا به سبب اشتراک معنوی است در صورتی که فرد معین اراده شده باشد و حال آنکه نزد مخاطب معین نباشد مانند «جاء رجل من اقصی المدینة» و مثل «ان تذبحوابقرة» و مثل «اعتق رقبة»در صورتی که مراد رقبه مؤمنه باشد که از جمله اجمال به سبب اشتراک معنوی است و «و اتواحقه یوم حصاد» باعتبار امکان صدق حق بر هر یک از ابعاض است با آنکه مراد عشر است و بالجمله مجمل به سبب اشتراک مفعول آن باشد که نزد گوینده مقدار آن محدود و معین باشد و نزد مخاطب مجهول باشد و اما مجمل در مرکب یا اجمال در تمام آن می باشد مانند «او یعفوا الذی بیده عقدةالنکاح » که متردد بین زوج و ولی زن می باشد یا به اعتبار تخصیص آن است به مخصص مجهول مانند «اقتلوا المشرکین الابعضهم » با اراده معین یا «احلت لکم بهیمة الانعام الامایتلی علیکم » و «احل لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین » از باب جهالت معنی احصان که معنی حفظ دارد یا زوج و تزویج... ( از فرهنگ علوم نقلی سیدجعفر سجادی ). || مختصر. خلاصه کلام. ( ناظم الاطباء ). مجموع. خلاصه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : هزار مجلد شرح این نامه است بلکه زیادت و مجملش بغایت هویدا و روشن است و محتاج شرح نیست. ( چهارمقاله ص 38 ). || فهرست و سر دفتر. || خلاصه حساب و جملگی آن. ( ناظم الاطباء ). || ( ق ) بطور خلاصه. مختصراً. اجمالاً. مجملاً :

معنی کلمه مجمل در فرهنگ معین

(مُ مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) مختصر، کوتاه .
(مُ مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) تحسین کننده ، ستاینده .

معنی کلمه مجمل در فرهنگ عمید

۱. کلامی که معنی آن محتاج به شرح و تفصیل باشد، مختصر، کوتاه.
۲. مجملاً، به طور اجمالی.
ستایش کننده.

معنی کلمه مجمل در فرهنگ فارسی

کلامی که معنی آن محتاج به شرح وتفصیل باشد، مختصر، کوتاه، خلاف مفصل
( اسم ) تحسین کننده ستاینده : یارب آنها را که بشناسد دلم بنده و بسته میان و مجملم . ( مثنوی )
نامی از نامهای خدایتعالی

معنی کلمه مجمل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مجمل، لفظ فاقد معنای روشن است.
مجمل، در لغت، به معنای «جمع آوری شده» آمده است، چنان که گفته شده: «المجمل لغة هو المجموع، یقال اجملت الشیءای جمعته».و در اصطلاح، لفظی است که معنای آن روشن نبوده و میان دو یا چند احتمال مردد باشد، و معلوم نباشد مراد گوینده کدام یک از آنها است، مانند: کلمه « قرء » که در لغت هم به معنای « طهر » است و هم به معنای « حیض »؛ وقتی این لفظ به کار رود و معلوم نباشد کدام معنا منظور گوینده است و قرینه ای نیز برای تعیین آن وجود نداشته باشد، مجمل خواهد بود.
مجمل قولی و فعلی
مجمل گاهی قولی است و گاهی فعلی ؛ از این رو، در تعریف مجمل و انواع آن آمده است: «المجمل ما کان دلالته غیر واضحة، بان یتردد معنیین فصاعداً من معانیه و هو قد یکون فعلا و قد یکون قولا».
اجمال از حالات عارض بر لفظ
از حالات عارض بر لفظ، اجمال آن است، زیرا هر گاه برای معنای واژه ای بیش از یک احتمال داده نشود، آن را « نص » می خوانند و هرگاه دو احتمال در آن باشد، یکی راجح و دیگری مرجوح ، طرف راجح را « ظاهر » و طرف مرجوح را « مؤول » می نامند و هرگاه دو احتمال، از هر نظر مساوی باشد، لفظ را «مجمل» می گویند.
پرسش و پاسخ
...
[ویکی فقه] مجمل (علوم قرآنی). به لفظ فاقد معنای آشکار بالفعل، و مردد میان چند احتمال اطلاق می شود.
«مجمل» لفظی است که دلالتش بر معنا یا حکم شرعی ، واضح نباشد و مراد متکلم به دست نیاید؛ به عبارت دیگر، مجمل لفظی است که ظهور بالفعل ندارد؛ هر چند مجمل بودن آن، به سبب یکی از اسباب اجمال باشد.
دیدگاه دانشمندان مسلمان
همه دانشمندان اسلامی جز داوود ظاهری وقوع مجمل در قرآن را پذیرفته اند. مثال مجمل در قرآن: (والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثة قروء). در این آیه ، کلمه «قرء» در دو معنای « حیض » و «طهر» مشترک است؛ بنابراین، معلوم نیست مراد خداوند از آیه مزبور، تربص (منتظر ماندن) تا خاتمه سه طهر است یا تربص تا خاتمه سه حیض.
امکان بقای اجمال
درباره امکان بقای مجمل به حال خود، اقوالی است که اصح اقوال آن است که اجمال رفع می شود؛ به ویژه در اموری که باید به آن ها عمل بشود و خداوند بندگان را به آن ها امر کرده باشد. لفظ مجمل را با توجه با آشکار شدن معنای آن توسط مبین (اعم از متصل یا منفصل)، «مبین به غیر» می گویند.
اقسام مجمل
...

معنی کلمه مجمل در ویکی واژه

مختصر، کوتاه.
تحسین کننده، ستاینده.

جملاتی از کاربرد کلمه مجمل

و سخن مجمل درین باب آنست که اگر مرد اگر زن بمال فراوان و مهرگران، رواست، و رخصت هست، که عمر خطاب چهل هزار درم مهر زن خویش کرد، و رسول خدا (ص) ام حبیبه بزنی خواست، و نجاشی از بهر رسول خدا چهارصد دینار بمهری بوی داد، و ابن عمر دختر خویش را کاوین ده هزار درم کرد، امّا چنان نیکوتر است و پسندیده‌تر که مهر زنان سبک باشد و آسان، نه فراوان و گران، بدلیل آن خبر که مصطفی (ص) گفت: الا لا تغالوا فی صدق النّساء.
ای آن که مسیح آنچه مجمل دارد از علم آن را دلت مفصل دارد
۱۶-خوافی، فصیحی، (۱۳۸۶)، مجمل فصیحی، ج۳، تصحیح و تحقیق محسن ناحی نصرآبادی، چاپ اول، تهران، انتشارات اساطیر.
۲- عهدنامه مجمل ۱۸۰۹ میلادی و عهدنامه مفصل ۱۸۱۲ میلادی دو قرارداد میان ایران و انگلستان است که دریای خلیج فارس را دریایی ایرانی دانسته و بیان داشته بریتانیا پیش از استقرار در هر نقطه از این دریا باید از ایران اجازه بگیرد.
کلابادی در هر باب گاهی به آیه یا حدیثی استشهاد می‌کند و برای تبیین هرموضوعی سخنان مشایخ مشهور عرفانی را گزیده و مجمل می‌آورد. این کتاب با آنکه بسیاری از موضوعات عرفانی را دربر می‌گیرد، موجز و کم حجم است؛ با این حال، التعرف در میان صوفیه اهمیت و شهرت زیادی داشت؛ زیرا از نخستین آثار عرفانی است که به صورت منسجم و منظم به طرح مباحث عرفانی پرداخته؛ تا حدی که براساس ابواب آن می‌توان سلسله مراتب مشخصی را میان مراحل سلوک تعیین کرد.
«مجمل التواریخ بعد نادریه» کتابی در تاریخ دوران قاجار نوشته ابوالحسن گلستانه است که در آن از حرم رضوی با عنوان ارض اقدس نام برده شده‌است: «امام قلی میرزا را با شاهرخ میرزا به ارض اقدس آوردند و برادران را در مشهد مقدس، علیقلی خان مقتول و شاهرخ میرزا… مخفی در ارگ مشهد مقدس محبوس ساخته خبر قتل او را منتشر ساختند.»
تا خمش‌بودیم وحدت‌گردی‌ازکثرت‌نداشت لب‌گشودن مجمل ما را مفصل ریخته‌ست
گویم از ناصیه اش هر چه نوشته است بخوان این نگویم که مفصل بشنو یا مجمل
و قول مجمل اندر حدث عالم آن است که عالم جسم است و جسم منفعل به فعل است – چنانکه پیش از این اندر فاعل و منفعل گفتیم – و فاعل پیش از منفعل باشد و آنچه پیش از (دیگری) باشد قدیم او باشد و آنچه سپس از چیزی دیگر باشد قدیم نباشد، پس عالم قدیم نیست بدانچه جسم است و جسم منفعل است و منفعل سپس از فاعل است. و این خواستیم که بیان کنیم اندر این قول. ولله الحمد.
و گر بینی احد در کثرت اول شهود مجمل است آن در مفصل
جمال داد و برافروزد جاه و حشمت او چنین کنند بزرگان محسن و مجمل
آشنای وحدت از تشوبش کثرت ایمن است دردسرکمتر مفصل را اگر مجمل کنید
ایران برای توجیه این عملیات این استدلال را ارائه داد که این جزایر از قرن ششم قبل از میلاد همواره جزئی از امپراتوری پارس بوده‌اند. با این حال، سیاستمداران امارات متحده عربی مدعی هستند که هیچ مدرکی در مورد تاریخ پیشا استعماری این جزایر باقی نمانده‌است. با این‌همه، درعهدنامه مجمل ۱۸۰۸ و عهدنامه مفصل ۱۸۱۲، حاکمیت ایران بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخته شده‌است. اولین اثر نگاشته شده در مورد حاکمیت جزایر به سال ۱۵۱۸ برمی‌گردد که پرتغالی‌ها ادعا کردند که اعراب در این جزایر ساکن بوده و بر آن حکم‌رانی می‌کردند.
مشکل حکمت از کلام تو حل منطق تو بیان هر مجمل
در صورت تو سر جمالی که مجمل است در خط و خال و عارض و زلفت مفصل است
احمد کسروی جز دو-سه فصل کتاب تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان به‌صورت مجمل و نارسا به وقایع اردبیل در دوران مشروطیت که از ملتهب‌ترین شهرهای ایران در این دوره بود نپرداخته‌است و اردبیلیان از این حیث از وی همواره گله مند هستند؛ زیرا در زمانیکه او دست به تألیف آن کتابها زد، طرفداران وی در اردبیل هر چه یادداشت و نوشته و عکس و مدرکی راجع به وقایع اردبیل بود جمع‌آوری کرده برای او بردند. لیکن او از آنهمه مدارک، جز صفحات معدودی راجع به اردبیل در کتابهای خود مطلبی نیاورده است و چون وی به قتل رسید استرداد مدارک یاد شده به صاحبان آنها نیز میسر نگردید از اینرو متأسفانه تاریخ اردبیل، مدارک و اسناد لازم را هم از دست داده‌است.
این شبهه از اوایل پیدایش بحثهای کلامی و فلسفی در میان اندیشه وران مسلمان مطرح شده‌است. نخست به صورت مجمل در آثار ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابی سهل نوبختی (سده ۴ ق) ابن سینا (۴۲۸ ق) مطرح شده و سپس در کتابهای دانشمندانی چون شیخ طوسی (۴۶۰ ق)، محمد بن محمد غزالی (۵۰۵ ق)، فخرالدین رازی (۶۰۶ ق)، نصیرالدین طوسی (د. ۶۷۲ ق)، حسن بن یوسف حلی (۷۲۶ ق)، قاضی عضدالدین ایجی (۷۵۶ ق) و سعدالدین تفتازانی (۷۹۸ ق)، نحوه طرح و راه حلهای پیشنهادی و دلایل ارائه شده گسترش یافته و سرانجام در آثار متأخرانی مانند مقداد بن عبدالله حلی (۸۲۶ ق)، صدرالدین شیرازی (۱۰۵۰ ق)، اسماعیل طبرسی نوری و جز ایشان بحث مستوفی درباره‌ی آن انجام گرفته‌است.