معنی کلمه مالت در لغت نامه دهخدا
مالت. ( فرانسوی ، اِ ) مرضی عفونی که عاملش را نوعی باکتری بنام میکروکوکوس ملیتنسیس می دانند. علایم کلینیکی این ناخوشی بواسطه وجوددرد در اندامها و ترشح عرق فراوان و تب مشخص است. سیر مرض طولانی است و گاهی تا یک سال طول می کشد و بسیار امکان دارد عود کند. وجه تسمیه این ناخوشی بواسطه شناخته شدن این مرض ابتدا در جزایر بحرالروم ( مدیترانه ) خصوصاً جزیره مالت است ، ولی برخلاف نامش خاص جزیره مالت نیست و در سراسر دنیا دیده می شود چون باکتری عامل این مرض اول دفعه بوسیله بروس کشف گردید، این باکتری را بروسلا می گویند و مرض مالت را بروسلوز نیز می نامند. راه سرایت این مرض از دامها ( گاو و گوسفند و بز و خوک ) به انسان است که بطور مستقیم با تماس حیوان ( مثلاً دوشیدن شیر با دست خراش دار ) و یا بواسطه ضایعات مخاط از راه مقاربت و یا بطور غیرمستقیم بوسیله شیر و پنیر و آب آلوده به فضولات حیوان و یا از راه تنفس بوسیله گردوغبار به انسان سرایت می کند. ( فرهنگ فارسی معین ).
مالت. ( اِخ ) جزیره ای معظم از مجمع الجزایر کوچکی در دریای روم ( مدیترانه ) است که میان آفریقا و جزیره سیسیل قرار دارد. این جزیره در سال 870م. بدست مسلمین افتاد و در سال 1090م. بوسیله «روژه دو سیسیل » تصرف شدو شارل کینگ آن را در سال 1518 به شوالیه های «رود» واگذار کرد. بناپارت در سال 1798م. آن را بتصرف آوردو در سال 1800م. انگلیسها آن را اشغال کردند و آن را تبدیل بیک پایگاه استراتژیک نمودند که در جنگ جهانی دوم اهمیت حیاتی بدست آورده بود. مالت به سال 1964استقلال یافت و در شمار کشورهای مشترک المنافع درآمد. پایتخت این کشور «والت » و جمعیت آن بالغ بر 319000 تن می باشد. ( از لاروس ).
مالة. [ ل َ ] ( ع ص ) امراءة مالة؛ زن مالدار. ج ، مالة و مالات. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مؤنث مال و گویند امراءة مالة؛ یعنی زن بسیارمال. ج ، مالة، مالات و گویند «نسوة مالات ». ( از اقرب الموارد ).