سابقا

معنی کلمه سابقا در لغت نامه دهخدا

( سابقاً ) سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] ( ع ق ) از پیش. از این پیش. پیش از این. در ایام پیش. در زمان پیش. پیش از آن. پیش از وقت. در پیش. پیشتر. در سابق. در زمان سابق. سابق بر این. سابق بر آن. قبلاً. قبل از این. قبل از آن.قدیماً. در قدیم. فی ماتقدم. در گذشته. در زمان گذشته. سالفاً فی مامضی. فی ماسبق. رجوع به سابق شود.

معنی کلمه سابقا در فرهنگ معین

( سابقاً ) (بِ قَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) قبلاً، پیش از این .

معنی کلمه سابقا در فرهنگ عمید

در سابق، پیش از این، در زمان پیش، پیشتر.

معنی کلمه سابقا در فرهنگ فارسی

مونث سابق ۱ - پیشین پیشی گیرنده سبقت گیرنده . ۲ - سیرت سنت . ۳ - ( اسم ) مجموعه اعمال گذشته شخص پیشینه . ۴ - پیشدستی پیشی سبقت . ۵ - تقدیر ازلی . ۶ - عنایت ازلی جمع سابقات سوابق . یا اسباب سابقه علل و عوامل و موجبات قبلی و مقدماتی مرض مقابل اسباب واصله .
از پیش

جملاتی از کاربرد کلمه سابقا

و گفت: بصایر بینندگان ومعارف عارفان ونور علماء ربانی و طریق سابقان ناجی و ازل و ابد و آنچه در میان است از حدوث است اما این آنچه دانند لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید.
و گفت: جهد کنید که چون از سابقان نتوانید بودن، باری از دوستان ایشان باشید، المرء مع من أحب. و گفت: جهد کن در دنیا تا از غفلت بیدار شوی که در آخرت پشیمانی سود ندارد.
و آن منزلت مقتصدانست که خدای را عز و جل بامید بهشت و طلب ثواب پرستند، وَ لا خُلَّةٌ اشارت بآن محبت است که رب العزة گفت إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ جای دیگر گفت وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ و این اشارت به منزلت سابقانست، که خدای را عز و جل بدوستی و شوق پرستند، وَ لا شَفاعَةٌ اشارت بمنزلت ظالمانست، که از درجه مقتصدان و سابقان واماندند، و در عبادت خدای همه تقصیر کردند، اما دل از شفاعت رسول خدا بر نگرفتند که گفت: «شفاعتی لاهل الکبائر من امتی».
لیتنی کنت طبیبا حاذقا کنت امشی نحو لیلی سابقا
اگر چه منکر می بود سابقا جامی کنون تلافی انکار ماسبق کرده
رسول (ص) اهل بدر را همیشه گرامی داشتی و ایشان را نواخت کردی. رسول چند کس را گفت از آن نشستگان: «قم یا فلان، قم یا فلان» قومی را از ایشان برانگیخت و اهل بدر را بجای ایشان نشاند. آن قوم را بر روی کراهیت پدید آمده و قومی منافقان بیهوده سخن در گرفتند که این نه عدلست که وی کرد. سابقان را برانگیخت‌ و لاحقان را بجای ایشان نشاند. در آن حال جبرئیل آمد و این آیه آورد. رسول خدا (ص) بر قوم خواند. و بعد از آن بهر مجلس که نشستند، چون دیگری در آمدی جای بر وی فراخ داشتندی ابن عباس گفت: در شأن ثابت بن قیس بن شماس فرو آمد که در مجلس رسول (ص) آمد و مجلس غاص بود و جایگه تنگ، پای بر سر جمع می‌نهاد و می‌گفت: «توسّعوا و تفسّحوا» تا نزدیک رسول (ص) رسید. آخر آن یکی مرد که نزدیک رسول نشسته بود، او را جای نداد و نجنبید. ربّ العالمین در شأن آن مرد این آیه فرو فرستاد.
چون نفس مطمئنه را که از سابقان «و منهم سابق بالخیرات» بود بصیادی «ارجعی» پرواز دادند و گرد کایناتش بطلب صید فرستادند در فضای هفت اقلیم آهویی نیافت که مخلب او را شاید و در هوای هشت بهشت کبکی ندید که شایسته منقار او آید. چنانک این ضعیف گوید.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۲ مدال طلا، ۳ مدال نقره، ۳ مدال برنز شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۲۲ مدال طلا، ۲ مدال نقره شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۳ مدال نقره، ۳ مدال برنز شده‌است.
ای مسکین! همراهی سابقان جویی، و صحبت مردان خواهی، و چشمت بر نام و ننگ و راهت پر از فخر و عار.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۳ مدال طلا، ۱ مدال نقره شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۲ مدال طلا، ۲ مدال برنز شده‌است.
تا که گردی از آن سبق سابق بر همه سابقان تو ای لاحق
گفته‌اند که: تقوی بر سه قسم است: یکی تقوی عقوبت اندر صبر کردن از معاصی، چنان که گفت: وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ. دیگر تقوی اندر شکر نعمت، چنان که گفت: و اتَّقُوا رَبَّکُمُ. سدیگر تقوی برؤیت وحدانیّت بی اعتبار ثواب و عقاب. چنان که گفت: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ. اوّل تقوای ظالمانست، دیگر تقوای مقتصدانست، سدیگر تقوای سابقان.