ذوا

معنی کلمه ذوا در لغت نامه دهخدا

ذوا. [ ذَ ] ( ع اِ ) مخفف ذوان تثنیه ذو و چون لازم الاضافه است هیچگاه جز بصورت ذوا در کلام نیاید: ذوامال ؛ دو مرد خداوند مال. و منه قوله تعالی : و من قتله منکم متعمداً فجزاءُ مثل ما قتل من النعم یحکم به ذواعدل منکم. ( قرآن 95/5 ). و: شهادةُ بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذواعدل منکم او آخران من غیرکم. ( قرآن 106/5 ). || و تثنیه تأبطّ شراً ذوا تأبط شرّاً آید.

معنی کلمه ذوا در فرهنگ فارسی

مخفف ذوان تثنیه ذو و چون لازم الاضافه است هیچگاه جز بصورت ذوادر کلام نیاید .

معنی کلمه ذوا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ذَوَا: دو صاحب (تثنیه "ذا" اصلش ذوان بوده که چون در عبارت "ذَوَا عَدْلٍ "مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده)
تکرار در قرآن: ۲(بار)

جملاتی از کاربرد کلمه ذوا

به این دلایل، در کنار باقی موارد، لقب عربی قرآنی «ذوالقرنین»، که به معنی واقعی کلمه به معنی «فرد دارنده دو شاخ» می‌باشد، به عنوان ارجاعی به اسکندر کبیر تفسیر می‌شود.
او در روستای سندیلهٔ اوتار پرادش هندوستان متولد شد. در کودکی به‌دلیل شرایط پدرش ناچار به ترک زادگاه خود شد. پس از چندی به‌وسیلهٔ نواب ذوالفقارالدوله میرزا نجف‌خان، در لشکر شاه عالم دوم، به خدمت گرفته شد و به دهلی رفت. در این شهر در پی نشست و برخاست با ایرانیانی که از خراسان، عراق و فارس به هند می‌آمدند، و در دهلی اقامت می‌گزیدند، محاورهٔ فارسی را آموخت. از زندگی او بیش از این اطلاعی در دست نیست و چنان‌که از پایان مخزن‌الغرایب نسخهٔ بانکیپور برمی‌آید، تا ۱۱ شوال ۱۲۲۴ زنده بوده است.
هماره این یک از وصل ذوالمنن باقی همیشه آن یک در راه لایزال فنا
* با موسوی و ذوالفنون - دُرد نوش - ۱۳ تیر ۵۸
میبرد تا به خدمت ذوالمن کشکشانش دو شاخه در گردن
فردوسی کبیر قسمتی از شاهنامه را به اسکندر (سکندر نامه) اختصاص می‌دهد و او را با ابیات فراوانی مقصود قرآن از ذوالقرنین پیامبر می‌داند و نحوهٔ بنای سد بر یاجوج و مأجوج را به شعر توضیح می‌دهد (مختصری از ابیات):
آرش به صورتِ کامل یا گزیده در بعضی گزیده‌های ادبی، مانندِ ادبیات فارسیِ حسن ذوالفقاری، نیز آمده‌است.
تن، ز یک جا جمله‌ی نیکان خاک بهر ضرب ذوالفقارش کرده پاک
قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
بنصب باطلی حق را کنی عزل بپوشی‌ چشم از ستار ذوالفضل
مردان‌! زکینه‌خو‌اهی دونان حذرکنید خون سگان ز ننگ دم ذوالفقار برد
وز نوک ذوالفقار سر سرکشان دهر غلطان بروز معرکه در پیش پا کنی
پاک کن زنگ دویی از خویشتن تا ز خود بینی جمال ذوالمنن
«از اسکندر ذوالقرنین پرسیدند که پدرت را دوست تر داری یا معلمت را؟ گفت: معلم را، زیرا که سبب حیات.
بعد از عبد المنعم النمر مهم‌ترین شخصیت علمی و مذهبی جهان عرب صابر صالح زغلول در سال ۲۰۱۱ کتاب بسیار مفصل ۳۲۷ صفحه‌ای نوشته که دارالکتاب العربی للنشر و التوزیع - القاهرة آن را توزیع کرده‌است. تحت عنوان :"مؤسس الدولة الفارسیة وأبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین" پایه‌گذار دولت پارس و پدر ایران- زندگی و پیروزی‌هایش و پایان کار آیا او ذو القرنین است؟" متفکر بزرگ جهان عرب نظرات مختلف راجع به ذوالقرنین را بیان نموده و از جمله به نگر و دیدگاه - ابوالکلام آزاد و عبد المنعم النمر و الشیخ الشعراوی می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که دیدگاه ابوکلام آزاد به واقعیت نزدیک تر است. نکته مهم اینکه تاکنون نظر شیخ الشعراوی در مورد ذو القرنین بودن کوروس از دید عرب‌ها مخفی نگه داشته شده‌است.[۸]
زین کلک نازش تو بود پیش شهریار چونانکه نازش علی از ذوالفقار خویش
همان‌طور که در نقل قول‌های رو به رو از ادواردز[پانویس ۴۴] می‌توان دید، متن‌شناس سکولاری که افسانه‌های مسیحی سریانی دربارهٔ اسکندر کبیر را مطالعه مورد مطالعه قرار می‌دهد نیز به این نتیجه رسیده‌است که ذوالقرنین عبارتی وصفی (لقبی) برای اسکندر کبیر می‌باشد. ادواردز می‌گوید،
در حین بررسی‌ای در تاریخ هیچ‌کسی را نمی‌یابیم جز اسکندر مقدونی، بنابراین، ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است.
دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته‌اند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس، خضر و ذوالقرنین.