لوث. [ ل َ ] ( ع اِ ) نیرو. قوت. ( از منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || بدی. || زخم. || شبه دلالت. ( منتهی الارب ). لوث. [ ل َ ] ( ع مص ) دستار پیچیدن. ( منتهی الارب ). عمامه دربستن. ( تاج المصادر ). عمامه پیچیدن. عمامه در سر بستن. ( زوزنی ). || گرد گشتن. || بند شدن. || پناه گرفتن. ( منتهی الارب ). پناه با کسی دادن. ( تاج المصادر ). || نیافتن چیزی از کان بعد جستن. || در روغن گردانیدن لقمه را. || لازم بودن در خانه. || خائیدن چیزی را. || تر نهادن خرما در آب و جز آن. || انگشت خویش خائیدن کودک. ( منتهی الارب ). || آلوده کردن. ( تاج المصادر ). آلوده بکردن. ( زوزنی ). آلودن. ( دهار ). آلودگی. ( غیاث ). پلیدی.نجاست : لوثی شنیع بدین سبب بر دیباچه شرف نسب و جمال حال او نشست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 230 ). || توانا و قوی شدن. ( منتخب اللغات ). لوث. [ ل َ وَ ] ( ع اِمص ) سستی. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه لوث در فرهنگ معین
(لَ ) [ ع . ] (اِمص . ) آلودگی ، پلیدی .
معنی کلمه لوث در فرهنگ عمید
۱. آلوده کردن. ۲. آلایش، آلودگی.
معنی کلمه لوث در فرهنگ فارسی
آلوده کردن، آلایش، آلودگی ۱- ( مصدر ) آلوده کردن .۲- ( اسم ) آلودگی آلایش : دامن طهارت و امانت را به لوث غدر و خیانت آلوده ... ۲- پلیدی بدی : ... تا آن حدود را داخل حوز. اسلام داشته از لوث وجود کفار پاک دارد . سستی
معنی کلمه لوث در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] در قتل و جرح هرگاه دلیلی مبنی براینکه شخص معینی، مرتکب قتل یا جرح شده وجود نداشته باشد، ولی در قتل موضع تهمت و لوث محقق شود یعنی قاضی به ارتکاب قتل یا جرح از سوی متهم خاصی ظن پیدا کند، مدعی می تواند «قتل» را به وسیله قسامه اثبات کند. لوث در لغت معانی مختلفی دارد؛ یکی از آنها که مناسب با بحث ماست، قوت و شدت است. فیروزآبادی در قاموس اللغه می گوید: «اللوث القوه» و در معجم الوسیط آمده است: اللوث القوه و الشده شبه الدلاله علی حدث من الاحداث و لا یکون بینه تامه یقال: لم یقم علی اتهام فلان بالجنایه الا لوث؛ لوث به معنای قوت و شدت است شبه ۱. ↑ معجم الوسیط، ج۲، ص۸۴۴. ... [ویکی فقه] لوث (قواعد فقهی). در قتل و جرح هرگاه دلیلی مبنی براینکه شخص معینی، مرتکب قتل یا جرح شده وجود نداشته باشد، ولی در قتل موضع تهمت و لوث محقق شود یعنی قاضی به ارتکاب قتل یا جرح از سوی متهم خاصی ظن پیدا کند، مدعی می تواند «قتل» را به وسیله قسامه اثبات کند. لوث در لغت معانی مختلفی دارد؛ یکی از آنها که مناسب با بحث ماست، قوت و شدت است. فیروزآبادی در قاموس اللغه می گوید: «اللوث القوه» و در معجم الوسیط آمده است: اللوث القوه و الشده شبه الدلاله علی حدث من الاحداث و لا یکون بینه تامه یقال: لم یقم علی اتهام فلان بالجنایه الا لوث؛ معجم الوسیط، ج۲، ص۸۴۴. ۱. ↑ معجم الوسیط، ج۲، ص۸۴۴. ...
معنی کلمه لوث در ویکی واژه
آلودگی، پلیدی.
جملاتی از کاربرد کلمه لوث
ولایش « عروةالوثقی» جهان را بدو نازش زمین و آسمان را
چراغ جهان بوالفرج کو جهان را بپرداخت از لوث هر بد فعالی
نوگلامیر هدیه ای بود از سوی کوتولهها به فینرود فلاگوند از نارگوتروند. از نابودی نارگوتروند، هورین گردنبند را به دوریات برد و به عنوان بهای نگهداری از خانواده اش در دورانی که زندانی مورگوت بود، آن را به تینگول داد. تینگول نیز گردنبند را به کوتولههای بلگوست داد تا آن را دوباره بسازند و سیلماریلی که برن و لوثین از تاج مورگوت جدا کرده بودند را به گردنبند اضافه کنند. برای این کار، تینگول کوتولهها را به منگروت دعوت کرد تا با گوهرهای فراوانی که آنجا در دسترس است، نوگلامیر را دوباره بسازند از این رو نوگلامیر بهترین کار کوتولهها شد.
ادیث ماری تالکین در زمان تولد برت (۲۱ ژانویه ۱۸۸۹ – ۲۹ نوامبر ۱۹۷۱) همسر رماننویس مشهور جی. آر. آر. تالکین و الهام بخش شخصیتهای لوثین و آرون بودهاست.
ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم شیرازی (؟ - ۱۶۶۰م) فقیه امامی، متکلم و مفسر ایرانی در سدهٔ هفدهم میلادی/ یازدهم هجری و فرزند ملاصدرا بود؛ از اهالی شیراز بود که همانجا نیز درگذشت. العروة الوثقی در تفسیر قرآن، حاشیههایی بر الهیات شفا از آثار اوست.
فلنا فی الوثاق شمع و جمع من ندامی و مطرب و مدام
ساحت تو اهل معنی را پناهی باد وهست کز حوادثشان پناه این عروة الوثقی دهد
ابراهیم بن یحیی غَرناطی (۱۲۷۸–۱۳۵۰) (نسب: ابراهیم بن یحیی بن محمد بن احمد ابن زکریا، انصاری اوسی غرناطی) فقیه مالکی اندلسی بود. از اهالی مُرسیه بود، ساکن غرناطه شد و به آن شهرت گرفت. به مغرب مهاجرت کرد و قضاوت در برخی از جایهای آن را بر عهده گرفت. او را عالِمی موثق میدانند. الوثائق اثر اوست.
و درین هر سه مقام عاشق بهستی خود موصوف بود و بخود معروف و چون هستیش در پرتو انوار معشوق روی به نیستی آورد علت برخیزد عاشق را درین مقام با کسی روی نباید و از لوث ریا بکلی پاک گردد و عیار و بی باک گردد و آن را که در مقام اتحاد مقر شود او را چه جای روی و ریا بود:
۲۴ - الربا (شرح ربا عروة الوثقی است).
ثانیه | کیلوثانیه | مگاثانیه | گیگاثانیه | تراثانیه و بیشتر
جنبش و صبر و لیاقت، همت و عشق و امید و اتفاقی خوش که دستش عروةالوثقی گرفت
التعلیقات علی کتاب العروة الوثقی: حاوی برخی نظرات شخصی نوری همدانی دربارهٔ متن کتاب العروة الوثقی است.
طبیب درد منی نوش خواهم از لب تو به صبر کرده ملوث جواب خوش نبود
تا تو نهادی از عدم، پای به عرصهٔ وجود پاک ز لوث کفر شد روی زمین سراسرا
جزئیات اولیه اسمایلز در دهه ۱۹۸۰ در آزمایشگاهی در دانشگاه مینهسوتا در دلوث تعریف و ارائه شد و از آن زمان تغییراتی یافته و توسعه پیدا کرده است. در سال ۲۰۰۷، یک استاندارد باز به نام «اوپنمایلز» در جامعه علمی متنباز شیمی توسعه یافت. تأمین بودجه و حمایت مالی برای آغاز و توسعه این پروژه به عهدهٔ آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا بود.
عشق آمد عروة الوثقای دین عشق باشد رهبر راه یقین
القسم الاول، فی حفظ الصحة و علاج الامراض و الوثی و الجبر و العلاجات؛