قصابی

معنی کلمه قصابی در لغت نامه دهخدا

قصابی. [ ق َص ْ صا ] ( حامص ) شغل و حرفه قصاب :
چرخ گویی دکان قصابی است
کز سر تیغ خون فشان برخاست.خاقانی.تا در این گله گوسفندی هست
ننشیند اجل ز قصابی.سعدی.|| ( ص نسبی ) نسبت است به قصاب. || ( اِ ) ستاوین و دکان قصابی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه قصابی در فرهنگ فارسی

شعل و حرفه قصاب یا نسبت است به قصاب .

معنی کلمه قصابی در دانشنامه آزاد فارسی

قصّابی
از مشاغل سنتی، عملِ قطعه قطعه کردنِ انواعِ گوشتِ حلال شمرده و فروشِ آن. مشاغلِ مرتبط با قصّابی عبارت بودند از چوبداری (عملِ هدایتِ رمه به میادین و به فروش رساندنِ آن ها)، طرازداری (واسطۀ میانِ قصّابی و کشتارگاه)، سلّاخی (عملِ ذبحِ رمه در کشتارگاه)، لاش کشی (عملِ حمل کردنِ لاشۀ رمه گان به دکّان های قصّابی) و دکاندار که همان شغلِ قصّابی است. پیش تر، از شغلِ قصّابی همۀ این مراحل مراد می شد، گو این که عملِ دکاندار را توسعاً قصّابی می خواندند. دکاندار، قصّاب، لاشه را با انواعِ کوچک و بزرگِ چاقو و ساطور قطعه قطعه می کرد و هر بخش را برمبنای کیفیتِ آن به فروش می رساند. دکاندارانِ قصاب با مشاغلی دیگر همچون کلّه پَزی، چلوکبابی ، شمّاعی، سیرابی پَزی، جگرکی و دبّاغی در ارتباط بودند.

معنی کلمه قصابی در ویکی واژه

macelleria

جملاتی از کاربرد کلمه قصابی

چاپ خانه‌های «قصابیانس» نیز در سال ۱۸۷۶ میلادی. کار خود را آغاز کردند.
در آن تابش ببینی تو یکی مه روی چینی تو دو دست هجر او پرخون مثال دست قصابی
تا درین گله گوسفندی هست ننشیند فلک ز قصابی
و سلف مکروه داشته اند دو نوع تجارت را: یکی طعام فروختن، دیگر کفن فروختن که در انتظار مرگ و رنج مردمان بودن مذموم است. دو نوع پیشه مذموم داشته اند: قصابی را که دل را سخت کند و زرگری که آرایش دنیا کند.
ابزارهای سنگی به دست‌آمده نشان می‌دهد که ساکنان آفریقا در حدود ۱۲۷٫۰۰۰ سال پیش زندگی می‌کردند و ابزارهای سنگی که در سواحل عربستان برای قصابی حیوانات استفاده می‌شد نشان از سکونتگاهی حتی قدیمی‌تر از ۱۳۰٫۰۰۰ سال پیش دارد. هیچ مدرکی دال بر تماس با جهان خارج در آن مرحله وجود ندارد، اگرچه به مرور زمان پیوندهای تجاری پر جنب‌وجوش با تمدن‌های بین‌النهرین، ایران و فرهنگ هاراپا در درهٔ سند ایجاد شد. این تماس ادامه یافت و گسترده‌تر شد، احتمالاً با انگیزهٔ تجارت مس از کوه‌های حجر، که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد آغاز شد. منابع سومری از امارات به عنوان خانهٔ مردم «مَگان» یا «ماگان» صحبت می‌کنند.
قبا را بر زده دامن به خونریزی و از مژگان چو قصابی کشیده تیغ و زلف چون رسن با او
و سلف گفته اند که خداوند دو ترازو که به یکی بدهد و به یکی بستاند از همه فساق بتر است. و هر بزازی که کرباس پیماید تا بخرد سست پیماید و چون بفروشد کشیده پیماید، از این جمله باشد. و هر قصابی که استخوان با گوشت سنجد که عادت نبود، از این جمله بود. و چون کسی غله فروشد و بر وی خاک بود زیادت از عادت، از این جمله بود. و این همه حرام است، بلکه این انصاف در همه کارها و معاملتها با خلق واجب است که هرکه سخنی بگوید که مثل آن اگر بشنود به کراهیت شنود، فرق کرد میان ستدن و دادن، و از این بدان برهد که به هیچ چیز خود را از برابر فرا بیش ندارد اندر معاملت و این صعب و دشوار بود و عظیم است و برای این است که حق تعالی می گوید، «و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا. هیچ کس نیست الا که وی را در دوزخ گذراست». آن کس که به راه تقوی نزدیکتر بود زودتر خلاص یابد.
چشم خونریزش، که دارد هر طرف مژگان تیز هست قصابی، که بر دور میان خنجر زده
به لاغری خط پاکی ز فربهی بستان وگرنه هر سر موی تو تیغ قصابی است
قصابی سوی گولی گوشت انداخت چو دیدش زفت گوشت گاو پنداشت
فکر روزی چکند کس که دلم آب حیات از خضر جستی و از خنجر قصابی خورد
گر دلت از کشتن صیدی چو من خوش می شود هر سر مو را کنم تیغی، به قصابی دهم