فوب

معنی کلمه فوب در لغت نامه دهخدا

فوب. ( اِ ) بادی که بعد از دعا خواندن بجهت چشم زخم و افسون از دهن برآرند، و همچنین بادی که بجهت بیرون آوردن چیزی که در چشم افتاده باشد به زور از دهن برآورند. و در جهانگیری به این دو معنی بجای بای ابجد تای قرشت است ، و بادی را نیز گفته است که از دهن بجهت آتش روشن کردن دهند. ( برهان ). آنچه حالا نیز در زبان فارسی متداول است فوت است به معنی مطلق بادی که برای تیز کردن آتش ، کشتن چراغ یا خنک کردن چیزی گرم یا دمیدن برای چشم زخم و امثال آن از دهن خارج کنند. و گمان من این است که در نسخه فرهنگ اسدی که به تاریخ 766 هَ. ق. تحریر شده و در حاشیه آن این لغت آمده مؤلف حواشی کلمه «فوت » را به غلط «فوب » خوانده و صاحب برهان و دیگران از همین کتاب یا نظیر آن به غلط افتاده اند. ( یادداشت مؤلف ). در یادداشت دیگری ازمؤلف نوشته شده که فوب صحیح است و مصحف فوت نیست. در فرهنگ جهانگیری فوت با تاء آمده است :
همی فوب کردند گاوان مر او را
که گاو چغانی به ریش چغانی ( ؟ ).خطیری.

معنی کلمه فوب در فرهنگ معین

(فُ ) (اِ. ) فوت ، بادی که پس از خواندن دعا یا افسون با دهان به طرف کسی بدمند.

معنی کلمه فوب در فرهنگ عمید

= فوت١

معنی کلمه فوب در فرهنگ فارسی

( اسم ) بادی که برای چشم بد از دهان بیرون کنند : همی فوب کردند گاوان مراو را که گاو چغانی بریش چغانی (? ) توضیح در فرهنگ جهانگیری باین معنی فوت آورده مرحوم دهخدا نوشته اند : فوب صحیح است و با فوت مشتبه نیست .

معنی کلمه فوب در ویکی واژه

فوت، بادی که پس از خواندن دعا یا افسون با دهان به طرف کسی بدمند.

جملاتی از کاربرد کلمه فوب

پس از حمله، قربانیان تجاوز اضطراب و ترس شدیدتری را تجربه می‌کنند. به گفته دین جی. کیلپاتریک، روان‌شناس برجسته، قربانیان تجاوز دارای سطوح بالایی از اضطراب و اضطراب وابسته با فوبیا هستند و شامل موارد زیر است هرچند محدود به موارد زیر نیست:
تفوبر آن قلم و دست و تیغ و طوق و نگین تفو بر آن علم و کوس و افسر و اورنگ
تعداد محدودی مطالعه در مورد امتوفوبیا وجود دارد. قربانیان فوبیا معمولاً قبل از استفراغ ترس را تجربه، اما پس از آن احساس ترس کمتری دارند. هنگامی ترس دوباره بر گردد، دوباره استفراغ خواهد کرد.
موارد منع مصرف عبارتند از: بستری بودن بیمار، بیماری‌های شدید سیستمیک، درک ضعیف بیمار، فوبیای سوزن، امید به زندگی کوتاه، سرطان مرحله آخر، آلرژی شناخته شده به ماده اسکلروزان و درمان با تاموکسیفن.
عفوبخشی نبود چون کرمت عذرپذیر فتنه‌بندی نبود چون قلمت قلعه‌گشای
کجا به صبح امید نمک شود بیدار به زخم هرکه در فیض از رفوبستند
نکوهش به ناپاک خوی همه تفوباد بر رای و روی همه
دلی نیست بی غم در این روزگار تفوباد بر این چنین روزگار
با تیغ کشیده به سر او رفت تا او را بکشد. آوازی شنید که: یا عبدالله! اوفوبالعهد ان العهد کان مسوولا. از وفای عهد خواهند پرسید.
کرمش عفوبخش و عذرپذیر قلمش فتنه‌بند و قلعه‌گشای
دهانه بزرگ استیکنی در امتداد یک لبه صورت فوبوس قابل مشاهده است. این دهانه به راحتی با چشم غیر مسلح از سطح مریخ، قابل مشاهده خواهد بود.
مانند زمین، دوره چرخش مریخ (طول روز آن) آهسته‌تر می‌شود. با این حال، این اثر سه مرتبه کمتر از زمین است زیرا اثر گرانشی فوبوس ناچیز است و این اثر عمدتاً به دلیل خورشید اتفاق می‌افتد. روی زمین، اثر گرانشی ماه تأثیر بسیار بیشتری دارد. در نهایت در آینده‌ای دور، طول روز روی زمین برابر با طول روز مریخ و سپس از آن بیشتر خواهد شد.
فوبیوس در وسط مراکز زمین و سراسر جهان
بسیاری از اقتباس‌هایی که برگرفته از رمان گوژپشت نتردام هستند شخصیت‌ها و افراد مختلفی را برای بازی در نقش اسمرالدا استفاده نموده‌اند. باوجوداین، صحنه‌های اروتیکی که بین اسمرالدا و فوبوس وجود دارد در برخی از آنان به تصویر کشیده نشده‌اند.
تفوباد بر مرد چونان تفو که جان را فروشد زبهر گلو