فرجه

معنی کلمه فرجه در لغت نامه دهخدا

( فرجة ) فرجة. [ ف ُ / ف ِ / ف َ ج َ ] ( ع اِمص ) رهایی از غم و اندوه. ( منتهی الارب ). تفصی از هم و غم وخلاص از دشواری : هو لک فرجة؛ أی فرج. ( اقرب الموارد ). از تنگی و دشواری بیرون شدن. ( غیاث ) :
بلکه بهر میهمانان و کهان
که به فرجه وارهند از اندهان.مولوی.
فرجة. [ف ُ ج َ ] ( ع اِ ) رخنه و شکاف و منه : فرجةالحائط. ( منتهی الارب ). در دیوار و مانند آن شکاف. || هر جای ترسناک. || جایی که مردم در مجلس وموقف باز می کنند. ( از اقرب الموارد ). || میانه انگشتان. ( زمخشری ). || انفراج. ( منتهی الارب ). هر گشادگی بین دو چیز. ( اقرب الموارد ). || فرصت. مهلت. ( ناظم الاطباء ) :
سخن در فرجه ای پرور که فرجام
ز واگفتن تو را نیکو شود نام.نظامی.- بی فرجه ؛ بی مهلت. بی مدت. ( ناظم الاطباء ).
فرجه. [ ف َ رَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج ، واقع در سه هزارگزی خاور سنندج و کنار شوسه سنندج به همدان. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 20 تن سکنه است. از چشمه مشروب میشود. محصول آنجا غلات است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه فرجه در فرهنگ معین

(فُ رْ جِ ) [ ع . فرجة ] (اِ. ) ۱ - رخنه ، شکاف ، ج . فُرُج . ۲ - مهلت . ۳ - فاصلة زاویة میان دو صفحه .

معنی کلمه فرجه در فرهنگ عمید

۱. فرصت پیش آمده بین دو زمان تعیین شده برای انجام کارهای معیّن، مهلت.
۲. [قدیمی] گشادگی، شکاف میان دو چیز.
۳. [قدیمی] رخنه، شکاف.
۴. (اسم مصدر ) [قدیمی] = فَرَج

معنی کلمه فرجه در فرهنگ فارسی

رخنه، شکاف، گشادگی، شکاف میان دوچیز، رهایی ازغم واندوه وسختی
( اسم ) رخنه شکاف گشادگی جمع : فرج .
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج .

معنی کلمه فرجه در فرهنگستان زبان و ادب

{float, slack, slack time} [مدیریت-مدیریت پروژه] تفاوت میان زمان تعیین شده برای انجام یک فعالیت و زمان موردنیاز برای انجام آن که درنتیجه فعالیت یادشده می تواند به تأخیر بیفتد بی آنکه در برنامۀ زمانی بقیۀ پروژه تأخیر ایجاد کند

جملاتی از کاربرد کلمه فرجه

رو به شهری کرد و گفت ای خواجه تو هیچ می‌نایی سوی ده فرجه‌جو
۲- موعود غدیر: سیمای حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به روایت غدیر
فرجه صندوق نو نو منکرست در نیابد کو به صندوق اندرست
ووی گفته است: ثلثه هم اقرب اللق الی الرحمن یوم القیامة بجالسون الرحمن، و الناس فی‌الحساب، رجل لم یجعل من کسبه حراماً، و رجل لم یمس فرجه حراماً، و رجل لم یتکلم بین اثنین فی‌الهوی.
بحر کرم موج زن از مشت تو مقسم آن فرجه انگشت تو
این امامزاده بزرگوار نسب شریفشان به حضرت امام هادی (علیه السلام) می رسد. ایشان عموی حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و برادر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) و فرزند بلافصل حضرت امام هادی (علیه السلام) می باشد. امام هادی (علیه السلام) چهار فرزند پسر داشتند به نامهای حسن (علیه السلام) ملقب به امام حسن عسگری (علیه السلام) که در سامرا به خاک سپرده شده اند و محمد (علیه السلام) که به سید محمد معروف می باشند و ایشان نیز در نزدیکی سامرا به خاک سپرده شده اند
الفرجه (به عربی: الفرجة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه تمانعه واقع شده‌است. الفرجه ۱٬۳۴۲ نفر جمعیت دارد.
فرجه کن چندانک اندر هر نفس مثنوی را معنوی بینی و بس
هین دریچه سوی یوسف باز کن وز شکافش فرجه‌ای آغاز کن
ماه عید است و خلق زیر و زبر است تا فرجه کند هر آنکه صاحب نظر است
بهر فرجه شد یکی تا گلستان فرجهٔ او شد جمال باغبان
اما چون روزگار برآمد و ادوار فلک متواتر گشت و مزاج عالم سفلی نضجی یافت و نوبت انفعال بدان فرجهٔ رسید که میان آب و هوا بود ظهور عالم نبات بود.
یکی از ارتفاع‌های مثلث منفرجه، بیرون شکل است.
صد تشنه بی راه و رو بود از کف او آب جو از فرجه انگشت او شد آب جوشان چشمه سان
در زمان غیبت حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه» در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یک صد و هفتم عهده‌دار آن می‌گردد.