فامیلی

معنی کلمه فامیلی در لغت نامه دهخدا

فامیلی. ( ص نسبی ) منسوب به فامیل. خانوادگی. || ( ق ) بطور دسته جمعی وخانوادگی ، چنانکه گویند: فامیلی به مهمانی رفتیم.

معنی کلمه فامیلی در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مربوط فامیل خانوادگی : تو مرا حبس می کنی آوخ شرم بادت ز ننگ فامیلی . ( بهار ) ۲ - به طور دسته جمعی و خانوادگی : فامیلی به مهمانی رفتیم . یا نام فامیلی . نام خانوادگی شناسنامه . توضیح احتراز از این ترکیب نیمه بیگانه اولی است .

جملاتی از کاربرد کلمه فامیلی

آمیلوئیدوز فامیلی یک بیماری اتوزومال غالب است. آمیلوئیدوز پیری شایعترین علت کاردیومیوپاتی آمیلوئید در افراد مسن است. یکی از علائم این بیماری پارستزی (گزگز و مور مور شدن) انتهاهای اندام‌ها ناشی از نوروپاتی متابولیک است.

قبایل لر در واقع بی آن که شورشی کرده باشند یا به جنگ پرداخته باشند، ناحیهٔ لرستان را به صورت دژ تسخیرناپذیری درآورده بودند. تمام مردان لر مسلح بودند ، بدون آن که سوء نیتی داشته باشند. این اقتدار سران لر باعث شده بود تا شیخ خزعل خود را با وصلت فامیلی و به عقد درآوردن دختر خود نافله برای یکی از سران ایل بیرانوند به ایشان نزدیک کند.
پدر و مادر لوترک با هم نسبت فامیلی نزدیکی داشتند و مشکلات مادرزادی آنری بدین خاطر بود.
جامعه روم مردسالار بود که در آن پدر یا شوهر نقش اصلی را هم در جامعه و هم در خانواده داشتند. مردان شهروند روم بودند، در حالی که زنان فقط از طریق اقوام مرد خود شهروند بودند. منش نیاکان، اقتدار پدران و تعهد شهروند نسبت به پاتر فامیلیاس («پدر خانواده» یا «مالک دارایی خانواده») را ایجاد می‌کرد. بزرگ خاندان وظایف یک کاهن را نسبت به لار و پنات خانگی خود، «جنیوس» (همزاد الهی) اجدادی خود و هر خدای دیگری که او یا خانواده‌اش به آنها وابسته بودند، را برعهده داشت.
۳ تن از اعضای آدیوونت با اعضای گروه راک اینکیوبوس پیوند فامیلی دارند. جیسن بوید برادر خوانندهٔ اینکیوبیوس برندن بوید است، بنجامین اینزیگر برادر گیتاریست اینکیوبیوس مایک اینزیگر است و پال فرید برادرخواندهٔ آن‌ها است.
یکی از رسوم دیرین ازدواج فامیلی بود که کم و بیش ادامه داشته ولی بر اثر تحول فرهنگ و آداب کم رنگتر گردیده و خانواده خودمان هنوز پابند به آن هستیم.