غرند. [ غ َ رَ ] ( ص ) آن زن بود که به دوشیزه دهند، و دوشیزه برنیاید. ( فرهنگ اسدی ) : نرم نرمک چو عروسی که غرند آمده بود باز آن سوی بریدش که از آن سو بازآ .ابوالعباس ( از فرهنگ اسدی ).زنی که به نام دوشیزه به شوی دهند ودوشیزه نباشد.
معنی کلمه غرند در فرهنگ معین
(غَ رَ ) (ص . ) دختری که در شب زفاف معلوم شود که باکره نیست .
معنی کلمه غرند در فرهنگ عمید
دختر غیر باکره که به عنوان باکره شوهر دهند.
معنی کلمه غرند در فرهنگ فارسی
( صفت ) زنی که به عنوان دوشیزه به شوهر دهند و دوشیزه نباشد .
معنی کلمه غرند در ویکی واژه
دختری که در شب زفاف معلوم شود که باکره نیست.
جملاتی از کاربرد کلمه غرند
چندین هزار خلق که خوردند این دو مرغ پس چونکه هر دو گرسنگانند و لاغرند؟
یکی نعره برخواست از تیره ابر چنان چونکه از بیشه غرنده ببر
جهان بیشه شیر غرنده گشت ز تیر ابر پر مرگ پرنده گشت
بامدادان دو شیر غرنده خورشی در شکم نیاکنده
بسی خورشید افلاکی نهان در جسم هر خاکی بسی شیران غرنده نهان در صورت آهو
باش تا غرنده و برنده گردد بر ظفر کوس او در روم و هند و تیغ او در قیروان
همایون سواری چو غرنده شیر توانا و چابک عنان و دلیر
ز صف باره غرنده چون شر ز مشیر بکف نیزه پیچنده چون گرزه مار
سپر بر سر دست گرد دلیر بغرید برسان غرنده شیر
باده یک ساغرند و پشت و روی یک ورق چون گل رعنا خزان و نوبهار زندگی