غرشمال

معنی کلمه غرشمال در لغت نامه دهخدا

غرشمال. [ غ ِ رِ ] ( ص ، اِ ) نام گروهی مردم است در ایران و هند که دائماً در حرکت هستند و اسباب چلنگری و غربال میفروشند و ایشان را نفر و فیوج و کولی و غربتی هم گویند. بعضی از اهل لغت آن را با قاف ضبط کردند لیکن زبان ایل مذکور فارسی است پس نامشان هم فارسی است که در آن قاف نیست. ( از فرهنگ نظام ). قرشمال.لولی. لوری. کولی. غربال بند. چینگانه. فیوج. غربتی. || لوند . || دشنامی است مزاح گونه که دختران را گویند.

معنی کلمه غرشمال در فرهنگ معین

(غِ رَ ) (اِ. ص . ) = قرشمال : ۱ - کولی . ۲ - کنایه از: خوش بنیه ، لوند.

معنی کلمه غرشمال در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - گروهی از نژادی خاص که در ممالک و نواحی مختلف حرکت کنند و خانه و مسکن ندارند و آداب و عادات مخصوص دارند و در باب اصل و منشا آنان اختلاف است غربال بند کولی غربتی ۲ - لوند ۳ - دشنامی است که به مزاح دختران را دهند .

معنی کلمه غرشمال در ویکی واژه

قرشمال:
کولی.
کنایه از: خوش بنیه، لوند.

جملاتی از کاربرد کلمه غرشمال

ذات پاکت را باستثنا سرودم مدحتی ز آنکه ممتازی بر اقران غرشمال ای وزیر