غارت کردن
معنی کلمه غارت کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه غارت کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه غارت کردن
اگر بر خود نمی بالد ز غارت کردن هوشم مر او را از چه دشوارست گنجیدن در آغوشم؟
لشگر شوق تو چون ملک و جودم بگرفت ازچه رو دست برآورد به غارت کردن
این منطقه کوچک به عنوان پایتخت تعدادی از ایالت های حاکم عمل آنجا میکرد. در دورهای مرکز اصلی استان توروبران به عنوان بخشی از پادشاهی باستانی ارمنستان بود. این شهر در اوایل قرون وسطی چندین بار بین اعراب و بیزانس دست به دست میشد. از اواسط دهه ۱۰۲۰ به بعد، ارچیش توسط امپراتوری بیزانس اداره می شد. در سال ۱۰۵۴ ترکان سلجوقی به فرماندهی طغرل پس از یک محاصره هشت روزه به این شهر هجوم آوردند و اهالی را قتل و غارت کردند. در اوایل قرن چهاردهم ارچش بخشی از قلمرو قره قویونلوها شد و بعداً بخشی از امپراتوری عثمانی شد.
شد بر برنا بغارت کردنش دست چنبر کرد گرد گردنش
شد به غارت کردن جان ها سوار هر دو فتراکش دلاویز آمده
در پاسخ به اعتراضات 11 ژانویه، پلیس برای متفرق کردن معترضانی که ساختمانها را غارت کردند، لاستیکها را آتش زدند، اتوبوس را آتش زدند و دو خودرو را در حومه کارگری اتادامن منهلا در تونس متفرق کردند، از وسایل ضد شورش استفاده کرد. گفته می شود معترضان شعار می دادند "ما نمی ترسیم، ما نمی ترسیم، ما فقط از خدا می ترسیم". پرسنل نظامی نیز در بسیاری از شهرهای کشور مستقر شدند.
ای خاصیتِ لعل تو جان پروردن تا کی ز سر زلف تو غارت کردن
چند در مسجد و در صومعه غارت کردند سبب این بود که می خانه عمارت کردند
اضمحلال فرمانرانی امپراتوری روم در هیسپانیا از سال ۴۰۹ آغاز شد. هنگامی که سوئبیهای ژرمن، و وندالها به همراه الانهای سرمتی از رود راین گذشتند و سرزمین گل را غارت کردند و مردم آنجا را به ایبریا راندند. سوئبیها کشوری را در شمال ایبریا جایی که امروزه گالیسیا و شمال پرتغال را فرا میگیرد، بنیان نهادند. با سقوط رومیها بنیانهای اقتصادی و اجتماعی نیز سقوط کرد و ویران شد؛ اما حکومتهای جایگزین، بسیاری از قوانین و رسوم امپراتوری پیشین را حفظ کردند، مانند مسیحیت.
تن ویرانه ام از لطف عمارت کردند خوبرویان که دل شیفته غارت کردند
هنوز ایمان و دین بسیار غارت کردنی داری مسلمانی بیاموز آن دو چشم نامسلمان را
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است بس کن که نه طلسم سکندر شکستهای
در بهار ۱۲۹۶ (۱۹۱۷)، در روسیه انقلاب شد و کارها ناگهان بر طرفداران روسیه در ایران گران گشت. بیشتر سربازان روس که درایران بودند، از فرماندهان خود فرمانبری نمیکردند و در شهرها بازار را غارت میکردند مثلاً در چهاردهم تیر بازار ارومیه را غارت کردند و سه نفر را کشتند و بازار را آتش زدند.