معنی کلمه علیین در لغت نامه دهخدا
علیین. [ ع ِل ْ لی یی ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عِلّی در حال نصب و جر. رجوع به عِلّی و عِلّیون شود. || ( اِخ ) طبقه بالایین بهشت. ( از اقرب الموارد ). جایی به آسمان هفتم که ارواح مؤمنان را بدانجا ببرند، مقابل سجین. ( یادداشت دهخدا ). جای کروبیین در آسمان هفتم. ( یادداشت دهخدا ). دیوان اعمال ملائکه و صلحاء جن و انس در آسمان هفتم. ( یادداشت دهخدا ) :
از پی آنکه در از خیبر برکند علی
شیر ایزد شد و بگذاشت سر ازعلیین.فرخی.از بهر برشدن سوی علیین
از علم بال ساز و ز طاعت پر.ناصرخسرو.آن بزرگی که رایت همت
بگذرانید ازاوج علیین.مسعودسعد.در حالت تو زاول بد همت تو عالی
وز همت تو برشد جاه تو به علیین.سوزنی.ز آسمان تو سر بر فلک توان افراخت
نه این فلک فلکی همعنان علیین.سوزنی.جای روح پاک علیین بود
جای روح هر نجس سجین بود.مولوی.انبیا چون جنس علیین بدند
سوی علیین به جان و دل شدند.مولوی.
علیین. [ ] ( اِخ ) نام قبیله ای است از عطیات ، از بنی عطیة، که یکی از قبایل بادیه شرق الاردن باشد. ( از معجم قبائل العرب عمررضا کحالة ج 2 ص 820 از تاریخ شرقی الاردن ص 224 ).