عرفانی
معنی کلمه عرفانی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عرفانی
مدتی بهر یقین در پی کسب عرفان عمر کردم تلف از غایت بی عرفانی
گفتمش چیست نام پاک تو، گفت خواجه عبدالحمید عرفانی
تا بکی باشی به بند این و آن این وآن بگذار و عرفانی طلب
علی آن ناصر آدم، علی آن یاور خاتم علی آن منظر پرندگان بال عرفانی
وگلین پژوهشهای تخصصی در دو قلمرو عرفان و سیاست و ارتباط میان آنها داشتهاست. به یک معنا، همهٔ پژوهشگرانی که در قرن بیستم به مسئلهٔ نظری و تاریخی سکولاریزاسیون پرداختهاند، مستقیم یا غیرمستقیم، ارتباط سیاست و عرفان را در تیررس پژوهشهای خود داشتهاند. عرفان سیاسی در نگاه ووگلین چیزی فراتر از مصطلح عرفانی است. از نظر او: «گریز از مادیت جهان تفسیر آن و دگر شدن با پدیده سیاست برای تغییر آن را باید، رویکردی عرفانی نامید.»
بعضی کتابهای دیگر کابالا نیز در این مورد صحبت کردهاند. بهطور مثال در کتاب حسیدیم تانیا اشاره شدهاست که روح یهودیان با روح غیریهودی متفاوت است. بر اساس نظر نویسنده شنور زلمان لیادی با اینکه یک غیریهودی میتواند به مرحله بالایی از عرفانیت برسد ولیکن روح او همچنان با روح یهودی فرق دارد. دیدگاه مشابهی در کتاب کوزاری که توسط یهودا هالوی نوشته شدهاست دیده میشود.
ز تن مپسند جان بیرون رود بی کسب عرفانی که جان طفلست بهر کسب عرفان تن دبستانش
بشرط لای عرفانی محیط عالی و دانی بدین کفر آنکه شد فانی بکفر آرید ایمانش
وجه اعلی بطون اوست که هست آن ولایت بصدق عرفانی
کدام دل دل عارف که باده تحقیق از او کشند حریفان بزم عرفانی
زنگ تقلید همه از دل قاسم برخاست چون که در دایره نایره عرفانیم
جهان سپیدتر از فکرهای عرفانیست رفیق روح من، آن عشقهای پنهانیست