عرش

معنی کلمه عرش در لغت نامه دهخدا

عرش. [ ع َ ] ( ع مص ) ساختن بنا را از چوب. ( از منتهی الارب ). ساختن خانه را از چوب. ( از ناظم الاطباء ). ساختمانی از چوب ساختن. ( از اقرب الموارد ). || تا صید رسیدن نتوانستن سگ از خوی کردن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مانده شدن سگ و نتوانستن به صید. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سرگشته گردیدن و متحیر شدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). سرمست شدن و مبهوت گشتن. ( از اقرب الموارد ). || بنا کردن خانه را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). ساختن و بنا کردن. ( از اقرب الموارد ). || وادیج بستن رز را. ( از منتهی الارب )( آنندراج ). جفته کردن. ( دهار ). انگور درخت رز را برچوب قرار دادن. ( از اقرب الموارد ). عُروش. رجوع به عروش شود. || گرد گرفتن چاه را بقدر یک قامت زیرین از سنگ و تمامه بالائین از چوب. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). چاه را به اندازه یک قامت از قسمت زیرین آن از سنگ ساختن و باقی آن را از چوب ساختن ، و در اینصورت چنین چاهی را «معروشة» گویند. ( از اقرب الموارد ). || زدن کسی را به «عُرش » گردن.رجوع به عُرش شود. || اقامت نمودن در مکان. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پیوسته افروخته ماندن آتش هیزم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). عُرش الوقود ( به صیغه مجهول )، هیزم افروخته شد و پیوسته ماند. ( از اقرب الموارد ).
عرش. [ ع َ ] ( ع اِ ) تخت و سریر پادشاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اورنگ. گاه. گه. سریر : اًنی وجدت امراءة تملکهم و اوتیت من کل شی و لها عرش عظیم ( قرآن 23/27 )؛ من زنی را یافتم که بر ایشان پادشاهی میکند، و همه چیز او را داده شده و او راست تخت و سریری بزرگ. فلما جأت قیل أهکذا عرشک ، قالت کأنه هو. ( قرآن 42/27 )؛ پس چون آمد گفته شد آیا تخت تو این چنین است ؟ گفت گویا خود آن است. قال یا أیها الملأ أیکم یأتینی بعرشها قبل أن یأتونی مسلمین. ( قرآن 38/27 )؛ گفت ای جماعت کدام یک از شما تخت او را برای من میاورد پیش از آنکه تسلیم شده نزد من بیایند؟
ورچون تو جسم نیست چه باید همیش تخت
معنی تخت و عرش یکی باشد و سریر.ناصرخسرو.عرش تست این خاک و افلاک و کواکب گرد او
روز و شب جولان همی همواره بر دوران کنند.ناصرخسرو.عرش این عرش کسی بود که در حرب ، رسول
چو همه عاجز گشتند بدو داد لواش.

معنی کلمه عرش در فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - تخت ، تخت پادشاه . ۲ - خیمه ، چادر. ۳ - سقف ، سایبان . ۴ - رکن . ۵ - آسمان نهم ، فلک الافلاک . ج . اعراش . عروش . عرشه .

معنی کلمه عرش در فرهنگ عمید

۱. در روایات دینی، جایی فراتر از همۀ آسمان ها، بلندای آسمان.
۲. آسمان.
۳. [قدیمی] تخت، سریر.

معنی کلمه عرش در فرهنگ فارسی

در زبان شرعی فلک الافلاک را گویند منبر نه پایه بام بدیع بام رفیع چرخ اطلس چرخ برین . توضیح گویند : عرش را خدای تعالی در آسمان هفتم آفرید و ملایکه را بحمل و تعظیم آن وادشت چنانکه در زمین بشر را بزیارت و تعظیم مکه امر فرمود ( شرح عقاید صدوق ص ۲۹ ) . در قر آن این کلمه گاهی بمعنی مطلق تخت و تخت شاهی استعمال شده ( سوره نمل آیه ۲۳ و ۳۸ و ۴۱ و ۴۲ ) و گاهی هم بمعنی جایگاه خدای تعالی که بر آب نهاده شده است ( سوره هود آیه ۸ و سوه طه آیه ۴ ) و گاه عرش به تخت و مقام الهی اطلاق گردیده که هشت ملک مقرب آنرا حمل میکنند ( سوره الحاقه آیه ۱۷ ) و حاملان آن فرشتگانند که گرداگرد آن بحمد و تسبیح خدای تعالی مشغولند و برای کسانی هم که بخدای تعالی و وحدانیت او ایمان آورده اند طلب آمرزش میکنند ( سوره مومن آیه ۷ ) . مفسران درباره آفرینش عرش گویند [ حق تعالی یاقوتی سبز بیافرید آنکه باو نگرید بهیبت بگداخت و آبی شد از آنکه عرش بیافرید و بر آب نهاد . و حمزه گفت : خدای تعالی عرش بیافرید و بر سر آب مانند کشتی میرفت و آنکه لوح و قلم بیافرید. ] ( تفسیر ابوالفتوح ج ۳ ص ۵۷ ). از علی ۴ روایت کرده اند که خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید : اول نور سرخ که رنگ سرخ از آن سرخی یافت دوم نور سبز که رنگ سبز از آن سبزی یافت سوم نور زرد که رنگ زرد از آن زردی یافت چهارم سپید که رنگ سپید از آن سپیدی یافت ] ( اصول کافی ج ۱ ص ۱۲۹ ) . در قصص و روایات آورده اند که : پیغمبر فرمود اول ما خلق الله نوری و آن دوازده هزار سال می گشت و طواف میکرد و پاکی و یگانگی حق تعالی میگفت . پس آن نور را بچهار قسمت کرد و از یک قسم عرش را بیافرید .] ( جویری ص ۳ ) . عرش حق تعالی هنگام آفرینش نور و ظلمت و قلم و غیره بر آب بود ( طبری ج ۱ ص ۱۸ ) . تمثال آنچه را خدای تعالی آفرید از بر و بحر بر عرش بود هر روز آنرا بهفتاد هزار گونه نور می پوشانند و هیچ آفریده ای از آفریده های خدای را استطاعت آن نیست که بر آن نظر کند ( عرایس ص ۱۵ ) ( اسرار نامه گوهرین ص ۲۳۱ ) .
تخت، سریر، خیمه، سایبان، سقف، قصر، کاخ، رکن چیزی
( اسم ) ۱ - تخت پادشاه سریر . ۲ - خیمه چادر . ۳ - سایبان . ۴ - رکن . جمع اعراش عروش عرشه .
جمع عرش جمع عریش

معنی کلمه عرش در فرهنگ اسم ها

اسم: عرش (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: arš) (فارسی: عرش) (انگلیسی: arsh)
معنی: تخت، کرسی، ( در ادیان ) نامی که در روایات دینیِ آسمانی ورای همه ی آسمانها، جسم محیط به همه ی عالم، فلک الافلاک، تختی از یاقوت سرخ یا مانند آنها دانسته شده است، آسمان

معنی کلمه عرش در دانشنامه آزاد فارسی

عَرْش
(در لغت به معنای تخت، سریر، اورنگ) در قرآن چهار بار به معنای لغوی به کار رفته است. (یوسف، ۱۰۰؛ نمل، ۲۳، ۳۸، ۴۲). ۲۱بار نیز به معنای اصطلاحی به کاررفته که در این معنا میان مذاهب مختلف کلامی اختلاف است. گروهی از ظاهرگرایان عرش را جسمانی می شمارند و معتقدند خداوند مستقر بر عرش است و گاه از عرش به آسمان دنیا فرود می آید. گروهی دیگر برآن اند که خداوند نه جسم است نه شبیه اشیای جسمانی و به نحوی که ما نمی دانیم بر عرش تسلط دارد. برخی دیگر معتقدند عرش و استوا معنای مجازی دارد و استوا بر عرش را تعبیری از انتظام یافتن امر آفرینش می دانند. برخی دیگر عرش را همان فلک الافلاک نامیده اند. فلک الافلاک محیط بر عالم جسمانی است و در آن هیچ ستاره ای نیست. گروهی چون عرفا و صوفیه عرش را تأویل می کنند. از مالک بن انس نقل است: «استوا معلوم است و کیفیت آن مجهول و سؤال از آن بدعت است». امّا غالب مفسران، ازجمله علامه طباطبایی، در تفسیر آیه ۵۴ سورۀ اعراف، که در آن آمده که خداوند بعد از خلقت آسمان ها و زمین بر آن جای گرفت (استوی)، عرش را مقام استیلا و تدبیر امور عالم دانسته و آن را مرحله ای می دانند که زمام جمیع حوادث و اسباب به آن جا منتهی می شود. نام آن مرحله و مقام، که امری واقعی و حقیقتی الهی است و صرف تمثیل نیست، عرش است. آن جاست که زمام همۀ امور در آن متمرکز است و اوامر تکوینی خدا از آن جا صادر می شود.

معنی کلمه عرش در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در بسیاری از آیات قرآن به مفاهیمی بر می خوریم که نمی توان آن ها را از روی ظاهر تفسیر کرد و اگر با همان عباراتی که دیده می شوند تفسیر شوند، شاید در برخی موارد نوعی اسائه ادب نسبت به ساحت مقدس خداوند وارد شود.از جمله این موارد آیاتی است که در آنها پیرامون عرش خداوند صحبت شده است. در این مقاله سعی شده است به برخی از این نظریات اشاره شود.
عرش در اصل به شیء سقف دار گفته می شود و به معنای تخت پادشاهی نیز آمده است. محل جلوس سلطان به اعتبار علوّ، عرش نامیده شده. طبرسی در ذیل آیه ۵۴ اعراف فرموده: عرش به معنی سریر است که فرموده «وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ» و به معنی حکومت است، گویند «ثلّ عرشه» حکومت او زایل شد و به معنی سقف که فرموده: «فَهِی خاوِیه عَلی عُرُوشِها». عبارت صحاح چنین است «العرش سریر الملک و عرش البیت سقفه و قولهم ثلّ عرشه ای وها امره و ذهب عزّه». شاید به اعتبار ارتفاع که در معنی آن ملحوظ است، به معنی بنا و داربست نیز آمده. در مجمع ذیل آیه ۲۵۹ بقره فرموده: هر بنا عرش است؛ عریش مکه، بناهای آن می باشد، «عرش یعرش» یعنی بنا کرد، خانه را به واسطه ارتفاع بناهایش عریش گویند، سریر را عرش گویند که از غیر آن بلند است.
تعریف اصطلاحی عرش
در معنای کلمه عرش، تعاریف مختلفی ارائه شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می شود مرحوم علامه مجلسی مجموع این تعابیر را در کتاب خود با نام السماء و العالم آورده است. .
← عرش به معنای فلک الافلاک
۱. ↑ مفردات راغب، ص۳۲۹.
...
[ویکی شیعه] عَرش یا جایگاه الهی، مفهومی قرآنی است که بنابر اعتقاد شیعه مقصود از آن، علم، تدبیر یا حاکمیت الهی است. ظاهرگرایان عرش را مکان نشستن خداوند می دانند. اشاعره معتقدند باید به عرش ایمان داشت اما درباره معنای آن سکوت کرد. عرش در ادیان دیگر به معنای آسمان و تخت الهی آمده است.
عرش در لغت به معنای «تخت پادشاه» یا «چیزی که دارای سقف باشد» است. واژه عرش، بیش از سی بار در قرآن تکرار شده است. آیه ۱۲۹ سوره توبه به عظمت عرش الهی اشاره می کند. در چندین آیه، نشستن خداوند بر عرش مطرح شده و در آیاتی دیگر، از فرشتگانی یاد شده که در اطراف عرش، مشغول تسبیح گفتن بوده یا از حاملان عرش هستند. در آیه ۷ سوره هود نیز آمده است که عرش الهی بر روی آب قرار دارد.
روایات گوناگونی درباره عرش وجود دارد؛ از جمله اینکه فرشتگان مقرب الهی عرش را حمل می کنند و تمثال تمام موجودات جهان در عرش وجود دارد یا اینکه جمله «لا إله إلّا اللّه، مُحَمَّدٌ رَسول اللّه، علی أمیرالمؤمنین» بر روی عرش نوشته شده است. پیامبر (ع) در حدیثی می گوید در سفر معراج، هنگامی که به عرش نگاه کردم، مشاهده کردم همه معصومان در طرف راست عرش قرار دارند. در بعضی از روایات نیز وارد شده که عرش، علم بی پایان پروردگار است.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
عرش، به معنای چیزی دارای سقف است. مجلس شاه را عرش گویند، به اعتبار علوّ آن و کنایه از عزّت، سلطنت و مملکت شاه است؛ امّا عرش خدا چیزی است که حقیقت آن را بشر نمی داند و تنها می توان گفت که کلمه «ذوالعرش» در قرآن به مملکت و سلطنت خداوند اشاره دارد.
برخی گفته اند: مقصود از عرش الهی، اعمّ از عالم روحانی و جسمانی که مظهر علم الهی است و تمام خلق به آن قیام دارند و به منزله ظرف است برای آنها،
و نیز گفته اند: عرش، مقامی است و از جمله آن، اوامر و فرامین الهی است که به وسیله آن جهان اداره می شود و ملائکه، مجریان مشیّت و عاملان اویند.
[ویکی الکتاب] معنی عَرْش: داربست و آلاچیق - سقفی که بر روی پایههائی زده میشود ، تا بوتههای مو را روی آن بخوابانند - چیزی که سقف داشته باشد-هودج - کجاوه - تخت سلطان (از جهت بلندیش) -( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخهای حوادث و امور در آن متراکم و جمع اس...
معنی مَّعْرُوشَاتٍ: داربستی شده ها (از عرش به معنای داربست و آلاچیق است ، یعنی سقفی که بر روی پایههائی زده میشود ، تا بوتههای مو را روی آن بخوابانند . مانند عبارت " جنات معروشات و غیر معروشات "سقف خانه را هم از همین رو عرش مینامند فرقش با سقف این است که سقف تنها به طاق...
معنی یَحْمِلُونَ: حمل می کنند ( منظور از عبارت "ﭐلَّذِینَ یَحْمِلُونَ ﭐلْعَرْشَ، کسانیکه عرش را حمل می کنند" آن بندگان مقربیست که فرامین الهی که اداره کننده جزء جزء آفرینش است و از علم بی انتهای او نشأت گرفته، را در اجزاء عالم توزیع و به دست عاملان اجرای آن می سپارند....
معنی یَعْرِشُونَ: بر افراشته می سازند - بنا می کنند (معانی عرش عبارتند از :داربست و آلاچیق - سقفی که بر روی پایههائی زده میشود ، تا بوتههای مو را روی آن بخوابانند - چیزی که سقف داشته باشد-هودج - کجاوه - تخت سلطان (از جهت بلندیش))
معنی عَرْشُهُ: تخت فرمانروایی او( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخهای حوادث و امور در آن متراکم و جمع است . در عبارت َ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی ﭐلْمَاءِ "شاید منظوراین است که فرامین الهی که مبنای اداره این عالم است توسط آب به اجزای عالم انتقال م...
معنی مُقَسِّمَاتِ: تقسیم کنندگان ( عبارت "فَـﭑلْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً " به فرشتگانی اشاره دارد که کارشان این است که به امر پروردگار عمل میکنند ، و اوامر خدا را در بین خود به اختلاف مقامهایی که دارند تقسیم میکنند . امر پروردگار صاحب عرش ، در خلقت و تدبیر ، امری است واحد ...
معنی ص: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " ص " نام چشمهای است که از زیر عرش میجوشد ، و همین صاد بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معراج از آن وضو گرفت ، و جبرئیل روزی یکبار داخل آن میشود و در آن فرو میرود ، و سپس...
ریشه کلمه:
عرش (۳۳ بار)
«عرش» در لغت به معنای چیزی است که دارای سقف بوده باشد و گاهی به خود سقف نیز «عرش» گفته می شود مانند: أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَة وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها: «مانند کسی که از کنار قریه ای گذشت در حالی که آن چنان ویران شده بود که سقف هایش فرو ریخته و دیوار بر سقف ها در غلطیده بود».
گاهی به معنای تخت های بلند همانند تخت سلاطین نیز آمده است، چنان که در داستان «سلیمان»(علیه السلام) می خوانیم که می فرماید: أَیُّکُمْ یَأْتِیْنِی بِعَرْشِها؟: «کدام یک از شما می توانید تخت او (بلقیس) را برای من حاضر کنید»؟
و نیز به داربست هایی که برای برپا نگه داشتن بعضی از درختان می زنند، عرش گفته می شود; در قرآن می خوانیم: وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَ جَنّات مَعْرُوشات وَ غَیْرَ مَعْرُوشات: «او کسی است که باغ هایی از درختان داربست دار و بدون داربست آفرید».
ولی هنگامی که در مورد خداوند به کار می رود و گفته می شود «عرش خدا»، منظور از آن مجموعه جهان هستی است که در حقیقت تخت حکومت پروردگار محسوب می شود.
معنای دیگری برای «عرش» نیز هست، و آن در مواردی است که در مقابل «کرسی» قرار گیرد، در این گونه موارد «کرسی» (که معمولاً به تخت های پایه کوتاه گفته می شود) ممکن است کنایه از جهان ماده بوده باشد و «عرش» کنایه از جهان ما فوق ماده (عالم ارواح و فرشتگان).

معنی کلمه عرش در ویکی واژه

تخت، تخت پادشاه.
خیمه، چادر.
سقف، سایبان.
رکن.
آسمان نهم، فلک الافلاک.
اعراش. عروش. عرشه.

جملاتی از کاربرد کلمه عرش

عرش بالا درخت خوشهٔ عشق خار را گلستان همی‌یابم
آمبروسیو کنتارینی عضوی از خانواده پاتریسیون کنتارینی بود و دوران جوانی خود را در قسطنطنیه پایتخت عثمانی و به عنوان تاجر گذراند. او پس از آغاز جنگ عثمانی و ونیز در سال ۱۴۶۳، قسطنطنیه را ترک کرد. در سال ۱۴۷۰، او در عرشه کشتی آیگیوس با عثمانی‌ها می‌جنگید.
لاله را بنگر که گویی عرشیان کرسی از یاقوت بر مینا زدند
فرید در سپتامبر سال ۱۹۴۲ به عضویت «انجمن جهانی قلم» پذیرفته شد و اولین دفتر شعرش را نیز «انجمن قلم اتریش در تبعید» در انگلستان به چاپ رساند.
اف۳۵ بی اولین پروازش را در تاریخ ۱۱ ژوئن ۲۰۰۸ انجام داد همچنین برای اولین بار در ۳ اکتبر ۲۰۱۲ بر روی عرشه ناو وسپ فرود آمد. قرار است اولین مدل از اف-۳۵ باشد که عملیاتی می‌شود. اف-۳۵ بی در سال ۲۰۱۵ عملیاتی شد.
عرش است نشیمن تو شرمت ناید کآیی و مقیم خطّهٔ خاک شوی
دید آدم عرش با لوح و قلم بعد از آن، آن نور عالم زد علم
محیطی که قعرش نباشد پدید در او مردم دیده پیدا بود
اقبال ز توست، عرش معراج شاهی ز تو یافت، دُرّهٔ التّاج
در جنب حق نه ذره بود ظاهر و نه عرش وآنجا که اوست جای نیابی ز هیچ جا
از روی قدرت، عرش چون ذره‌ای و از روی حکمت، ذره چون عرشی.
روان قبر نوردیده پیغمبر خاتم(ص) که بنموده است قامت عرش درتعظیم فرشش خم
من عطای ملک العرش بدم نزد شما صبر کم گشت که گم کرده عطائید همه