عثمان

عثمان

معنی کلمه عثمان در لغت نامه دهخدا

عثمان. [ ع ُ ] ( ع اِ ) چوزه ٔشوات. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). فرخ الحباری. ( اقرب الموارد ). || بچه اژدها. || مار یا بچه مار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
- ابوعثمان ؛ کنیت مار. ( اقرب الموارد ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قعله شاهین بخش پل ذهاب شهرستان قصرشیرین ، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری سرپل ذهاب کنار راه فرعی به قلعه شاهین ، واقع در دشت. هوای آن گرمسیر است و 70 تن سکنه دارد. آب آن از سراب قلعه شاهین تأمین می شود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 5 ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) کوهی است به مدینه بین آن و بین ذی المرة در راه شام از مدینه. ( معجم البلدان ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) ابن ابی العاص بن بشربن عبد دهمان از ثقیف صحابی و از مردم طائف بود در وفد ثقیف اسلام آورد. رسول ( ص ) او را عمل طائف داد. عبد عمر بدان سمت بود تا عمر وی را عامل بحرین ساخت و سپس معزول شده به بصره سکونت جست تاسال 51 هَ. ق. در آنجا درگذشت. در بصره محلی است بنام شط عثمان که بدو منسوب است. ( از الاعلام زرکلی ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) ابن احمدبن سعیدبن عثمان معروف به ابن قائد. فقیه و از افاضل نجدیین بود و به سال 1097 هَ. ق. به قاهره درگذشت. او راست : هدایة الراغب فی شر عمدة المطالب در فقه حنبلی ، حواشی علی منتهی الارادات ، در فقه. رسالة فی الرضاع ، نجاةالخلف فی اعتقاد السلف و جز آن. ( از اعلام زرکلی ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) ابن جنی الموصلی مکنی به ابوالفتح و ملقب به ابن جنی. رجوع به الاعلام زرکلی و روضات الجنات ص 466 و نیز ابن جنی شود.
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) ابن حمزةبن عبیداﷲبن عمربن الخطاب از اشراف و از کسانی بود که به اندلس رفت و به طلیطلة اقامت گزید چون عبدالرحمن الاموی بر اندلس تسلط یافت عثمان با جماعتی از پذیرفتن او خودداری کرد وعبدالرحمن با آنان نبرد کرد و در نتیجه عثمان گرفتار شد و در قرطبه بدار آویخته شد. ( از اعلام زرکلی ).
عثمان. [ ع ُ ] ( اِخ ) ابن حنیف بن وهب الانصاری الاوسی. صحابی است. در جنگ احد و جنگ های پس از آن شرکت کرد. از جانب عمر ولایت سواد و بصره را یافت و هنگامی که فتنه جمل برخاست یاران عایشه وی را بر ضد علی خواندند و او نپذیرفت پس موی ریش و ابرو و سر وی را کندند و او به علی ( ع ) پیوست و در جنگ جمل به سال 35 هَ. ق. کشته شد. ( از اعلام زرکلی ).

معنی کلمه عثمان در فرهنگ معین

(عُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جوجة هوبره . ۲ - مار. ۳ - بچه مار. ۴ - از اعلام مردان است .

معنی کلمه عثمان در فرهنگ فارسی

فخرالدین منصور از ممالیک برجی ( مصر و شام ) ( فقط ۸۵۷ ه.ق ./ ۱۴۵۳ م . ).
( اسم ) ۱ - جوجه هوبره . ۲ - مار . ۳ - بچه مار . ۴ - از اعلام مردان است .
ابن مظعون بن حبیب بن وهب الجمحی مکنی بابو السائب صحابی و از حکمائ عرب جاهلیت بود وی سیزدهمین مردی است که اسلام آورد و دو بار به حبشه مهاجرت کرد در جنگ بدر حاضر شد و بسال دوم هجری درگذشت موقعی که مرد حضرت رسول او را بوسید

معنی کلمه عثمان در فرهنگ اسم ها

اسم: عثمان (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: osmān) (فارسی: عثمان) (انگلیسی: osman)
معنی: بچه مار، بچه اژدها، نام خلیفه سوم، جوجه هوبره، ( اَعلام ) ) عثمان ابن عفان [قرن اول هجری] سومین خلیفه ی مسلمانان [، قمری]، صحابی و داماد پیامبر اسلام ( ص )، در زمان او قرآن گردآوری شد، سرانجام در جریان یک شورش کشته شد، ) عثمان نام سه تن از شاهان عثمانی، عثمان اول: بنیانگذار و نخستین شاه [، قمری] از سلسله ی شاهان عثمانی، عثمان دوم: [، قمری] که با برکنار کردن عمویش سلطنت را تصاحب کرد، در صدد برانداختن چهریها برآمد، ولی آنان پیشدستی کردند و او را از میان بردند، عثمان سوم: [، قمری] شاه از سلسله ی شاهان عثمانی، ) عثمان ابن سعید عمری [زنده در سال هجری] نخستین نایب از نایبهای چهارگانه ی امام دوازدهم شیعیان، ( عربی ) ( در اعلام ) سومین خلیفه از خلفای راشدین و سومین خلیفه ی اسلام

معنی کلمه عثمان در دانشنامه عمومی

عثمان (سرپل ذهاب). عثمان یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه واقع شده است.
این روستا در دهستان قلعه شاهین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۸ نفر ( ۵۰ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه عثمان در دانشنامه آزاد فارسی

عُثمان (طائف ۶عام الفیل ـ مدینه ۳۵ق)
(عثمان بن عَفّان، ملقب به ذوالنورین) سومین خلیفه از خلفای راشدین (حک: ۲۳ـ۳۵ق)، صحابی مشهور و از عشرۀ مبشره از نظر اهل سنّت. مادرش أروی بنت کریز از نوادگان عبدمناف بود. عثمان در زمرۀ کسانی بود که در سال های نخست به دعوت ابوبکر، اسلام آورد. برخی مسلمان شدن او را به سبب ازدواج وی با رقیه دختر رسول خدا دانسته اند. وی تاجری ثروتمند از خاندان بنی امیه و از اشراف مکه بود. پس از رقیه، با ام کلثوم، دختر دیگر رسول خدا که هر دو از خدیجه بودند، ازدواج کرد و از این جهت به ذوالنورین (صاحب دو نور) ملقب شد. چندی از ازدواج با آن ها نگذشته بود که رقیه و ام کلثوم درگذشتند. عثمان ازجمله کسانی بود که به حبشه هجرت کرد، اما اندکی پس از هجرت به مکه بازگشت و سپس به مدینه رفت. به سبب بیماری همسرش رقیه در جنگ بدر شرکت نداشت و در جنگ احد نیز در شمار فراریان بود. به طور کلی عثمان در زمان پیامبر اسلام (ص) نقش عمده ای نداشت و جز در صلح حُدیبیه که به عنوان پیک نزد مشرکان رفته بود، نامی از او در تاریخ دیده نمی شود. وی در حکومت ابوبکر از اشخاص نزدیک به خلیفه بود و کاتب وی به شمار می رفت. در دورۀ عمر بن خطاب نیز نفوذ داشت و نمایندۀ بنی امیه بود. بعد از قتل عمر بن خطاب، عثمان از بین شورای شش نفره ای که عمر تشکیل داده بود، با قبول شرط عبدالرحمان بن عوف مبنی بر عمل به کتاب خدا، سنت پیامبر و سنت شیخین (ابوبکر و عمر) به خلافت برگزیده شد؛ چراکه حضرت علی (ع) شرط عمل به سنت شیخین را نپذیرفته بود. در خلافت عثمان سرزمین های بسیاری ازجمله قفقاز، خراسان، کرمان، قبرس و بخش هایی از شمال افریقا فتح شد. در روم و ایران نیز فتوحات مسلمانان ادامه یافت و یزدگرد سوم در حدود مرو به قتل رسید. بر اثر این فتوحات، ثروت ها و غنایم بسیاری به مرکز خلافت سرازیر شد. اما تقسیم ناعادلانۀ غنایم، در کنار بدعت های دینی، واگذاری فرمانداری شهرها به خاندان بنی امیه، بذل و بخشش های بی حساب عثمان به اعضای خاندان اموی و آزار بعضی از اصحاب بزرگ رسول خدا مانند ابوذر و عمار یاسر، ازجمله عواملی بود که در بروز شورش علیه او نقش مؤثری داشت. او در دورۀ خلافتش، خویشاوندان خود از بنی امیه و نیز کسانی که مطرودین از سوی رسول خدا بودند را در مناصب مهمی گمارد؛ ازجمله مروان بن حکم را بر امور مسلط کرد. بدین سبب، بسیاری از بزرگان صحابه چون طلحه، زبیر، عمار یاسر، عبدالرحمان بن عوف و به ویژه عایشه به شکلی علنی با او مخالفت کردند. رفته رفته اعتراض ها بالا گرفت و اهل بصره، کوفه و مصر علیه وی شوریدند و درصدد قتل او برآمدند. حضرت علی شورشیان را متفرق کرد و مقرر شد که از آن پس عثمان در کارها با صحابه مشورت، و بنی امیه را از خود دور کند. اما این پیمان شکست و حتی مخالفان و شورشیان آزار و اذیت شدند. این بار، شورشیان از خلیفه خواستند که از خلافت کنار رود، و چون او نپذیرفت به مدینه رفتند، خانه اش را محاصره کردند و پس از چند روز او را به قتل رساندند (۱۱ ذی حجه ۳۵ق). مخالفان حضرت علی (ع)، ازجمله طلحه و زبیر و عایشه، قتل عثمان را دستاویزی برای جنگ با علی قرار دادند که به جنگ جمل انجامید. در خلافت عثمان، کار جمع آوری قرآن که از دورۀ ابوبکر آغاز شده بود، به اتمام رسید و به شکل کنونی آن ترتیب یافت.

معنی کلمه عثمان در ویکی واژه

جوجة هوبره.
مار.
بچه مار.
از اعلام مردان

جملاتی از کاربرد کلمه عثمان

پیش از عثمان یکی نساخ بود کو به نسخ وحی جدی می‌نمود
از ابوعثمان در این‌باره چنین آورده‌اند:
دل از مرگ عثمان و جعفر دژم شد از بهر کین دست و تیغش علم
یا ابوعثمان حیری در حرم در طریق عشق باشی محترم
از یاران ابوعثمان یکی حکایت کرد که از وی شنیدم که گفت با ابوحفص صحبت کردم و برنا بودم، وقتی مرا براند و گفت نزدیک من منشین، من برخاستم و پشت بر وی نگردانیدم و پیش باز شدم و روی فرا روی وی کردم تا از وی غائب شدم و اندر دلم چنان بود که بر در سرای وی چاهی بکنم و بحکم وی اندر آن چاه همی باشم و از آنجا بیرون نیایم الاّ بفرمان وی چون از من آن بدید مرا بخواند و از جملۀ خاصگان خویش کرد.
ابوعثمان گوید تقوی ایستادنست از بر حدها که اندر وی تقصیر نکند و از حد فراتر نشود.
نقلست که یک روز ابوعثمان خادم را گفت: اگر کسی ترا گوید معبود تو بر چه حالتست چگوئی گفت: گویم در آن حالت که در ازل بود گفت: اگر گوید در ازل کجا بود چگوئی گفت: گویم بدانجای که اکنون هست.
شیران کارزار و امیران روزگار عبّاس و عون و جعفر و عثمان نامدار
«صادقین» بوبکر بود و «قانتین» فرخ عمر «منفقین» عثمان علی «مستغفرین» آمد بهم
ابوعثمان مغربی گوید دل اهل حق، دلی حاضر بود و اسماع ایشان پیوسته گشاده.
و هم ابوعثمان گوید که ابوحفص گفت مرا چون تو مجلس کنی مردمانرا، اوّل دل خویش پند ده و تن خویش را، نگر جمع آمدن ایشان بر تو مغرور نکند که ایشان ظاهر ترا مراقبت کنند و خدای باطن ترا.