عتاق
معنی کلمه عتاق در لغت نامه دهخدا

عتاق

معنی کلمه عتاق در لغت نامه دهخدا

عتاق. [ ع َ ] ( ع مص ) آزاد گردیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
عتاق. [ ع ِ ] ( ع ص ، اِ ) عتاق الطیر؛ مرغان شکاری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). عتاق الخیل ؛ اسبان برگزیده و گرامی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
عتاق. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) شراب نیک کهنه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه عتاق در فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] (مص ل . ) آزاد شدن بنده و زرخرید از قید بندگی .

معنی کلمه عتاق در فرهنگ عمید

آزاد شدن بنده، خارج شدن بندۀ زرخرید از قید بندگی.
شراب کهنۀ خوب.

معنی کلمه عتاق در فرهنگ فارسی

آزادشدن بنده، خارج شدن بنده زرخریدازقیدبندگی
شراب نیک کهنه

معنی کلمه عتاق در دانشنامه عمومی

عتاق ( به عربی: عتاق ) یکی از شهرهای استان شبوه و مرکز این استان در کشور یمن است که در سرشماری سال ۲۰۰۵ میلادی، ۱۹٫۶۸۱ نفر جمعیت داشته است.
معنی کلمه عتاق در فرهنگ معین

معنی کلمه عتاق در ویکی واژه

آزاد شدن بنده و زرخرید از قید بندگی.

جملاتی از کاربرد کلمه عتاق

مقام قدس تو و خیل بندگان رهت بطون او دیه بود و ظهور خیل عتاق
هل یجوز أن یقال معناه عن رزق الرحمن، و کلتا رزقیه یمین! این چنین سخن جز محال و باطل نبود. اگر گویند در لغت عرب سائغ است و روان ید بمعنی نعمت و قوت، گوئیم این مسلّم است، اما در سیاق سخن متکلّم پدید آید که معنی آن چیست. اگر گوید: لفلان عندی ید أکافیه، اینجا معلوم شود که نعمت میخواهد که مکافات آن بشکر کنند، و اگر گوید: فلان لی ید و عضد و ناصر، دانیم که معنی آن نصرت و تقویت و معونت است نه حقیقت ید. اما اگر گوید: ضربنی فلان بیده، و اعطانی الشی‌ء بیده، و کتب لی بیده، هر عاقلی داند و دریابد که اینجا نه نعمت میخواهد که دست میخواهد، که بدان نویسند، و بدان عطا دهند، و بدان زنند. و در لغت عرب گویند: بید فلان امری و مالی، بیده الطلاق و العتاق و الامر و ما اشبهه.
و بقول قدیم شافعی کفارت لازم نیاید، لقوله تعالی فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ علّق المغفرة بالفیئة فدل علی انه قد استغنی عن الکفارة. و اگر سوگند بطلاق یا عتاق بود به نفس وطی طلاق در افتد، و عتق حاصل شود. و اگر بر طریق نذر سوگند یاد کرده بود چنانک گوید ان وطأتک فللّه علی ان اعتق رقبة او اصوم کذا او اصلی کذا او اتصدق بکذا. اینجا مخیر است اگر خواهد بوفاء نذر بازآید و اگر خواهد کفارت سوگند کند.
وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً دین خدا و شریعت مصطفی بافسوس مگیرید، و بتعظیم فرا پیش آن شید، این آیت بآن آمد که قومی کار طلاق و عتاق و نکاح را سست فرا میگرفتند، بزبان میگفتند پس از آن باز می‌آمدند، و بر بازی می‌گرفتند: رب العزة گفت: چنین مکنید که حدیث شرع بازی نیست، و کار دین مجازی نیست. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم این آیت بر خواند، و گفت: «من طلّق او حرّر او نکح او انکح فزعم انه لاعب فهو جدّ»
و بدانک استثنا در سوگند شود همچنانک در طلاق شود و در عتاق، و در نذر و در اقرار. در طلاق چنانست که زن خود را گوید «انت طالق ان شاء اللَّه» باین استثنا که در طلاق پیوست طلاق نیفتد. و در عتاق آنست که بنده خود را گوید «انت حرّ ان شاء اللَّه.» آزاد نشود، و در نذر آنست که گوید للَّه علی کذا ان شاء اللَّه این نذر منعقد نشود، و در اقرار آنست که گوید «لفلان علی کذا ان شاء اللَّه» باین اقرار چیزی بروی لازم نیاید. همچنین اگر سوگند یاد کند در نفی یا در اثبات، و استثنا در آن پیوندد، چنانک سخنی یا سکوتی دراز در میان نیفتد گوید و اللَّه لأفعلن کذا ان شاء اللَّه یا گوید «و اللَّه لا افعل کذا ان شاء اللَّه» عقد سوگند بسته نشود.
و قال ابن مسعود: سورة بنی اسرائیل و الکهف و مریم و طه و الانبیاء من العتاق الاول و هن من تلادی.
و روی انه قال: «خمس جدّهنّ جدّ و هزلهنّ جدّ: الطلاق و العتاق و النکاح و الرجعة و النذر.»
همیشه تا که بود زنده را امید حیات همیشه تا که بود بنده را امید عتاق