عامیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه و پست. ( ناظم الاطباء ) : عامیانه چه ملامت میکنی بخل بر خوان خداوند غنی.مولوی.
معنی کلمه عامیانه در فرهنگ معین
(نِ ) [ ع - فا. ] (ق مر. ) مانند عوام و مردم بی سواد.
معنی کلمه عامیانه در فرهنگ عمید
۱. آنچه به وسیلۀ مردم عادی استفاده می شود، غیرعلمی، عوامانه. ۲. (قید ) مانند عوام، به روش مردم عادی: عامیانه چه ملامت می کنی / بخل بر خوان خداوند غنی (مولوی: ۷۹۸ ).
معنی کلمه عامیانه در فرهنگ فارسی
مانندعوام ومردم بی سواد، منسوب به عوام به طرز عامی مانند عوام : عامیانه چه ملامت می کنی ? ( مولوی )
معنی کلمه عامیانه در ویکی واژه
مانند عوام و مردم بی سواد. اصطلاح عامیانه
جملاتی از کاربرد کلمه عامیانه
گوییم مر آن گروه را که: «اندر معرفت او مر خود را چه زیان و آفت است؟» گویند: «معجب شود به خود چون بداند که ولیام.» گوییم: شرط ولایت حفظ حق بود و آن که از آفت محفوظ بود، این بروی روانباشد. و این سخنی سَقَط عامیانه باشد سخت که کسی ولی باشد و بر وی کرامات ناقض عادت میگذرد و وی نداند که من ولیام و این کرامات است!
ز تو هر صباح عیدی ز تو هر شبست قدری نه چو قدر عامیانه که شبی بود مقدر
چه خیزد زین حدیث عامیانه ز پا تا کی شوی با سر چو شانه