عاجی
معنی کلمه عاجی در لغت نامه دهخدا

عاجی

معنی کلمه عاجی در لغت نامه دهخدا

عاجی. ( ص نسبی ) چیزی که از عاج ساخته شده باشد. ( آنندراج ). چیزها که از عاج سازند. رجوع به عاج شود.

معنی کلمه عاجی در فرهنگ فارسی

( صفت ) آن چه که از عاج ساخته شده عاجین .

معنی کلمه عاجی در فرهنگستان زبان و ادب

{dentinal} [پزشکی-دندان پزشکی] مربوط به عاج

معنی کلمه عاجی در دانشنامه عمومی

عاجی رنگی است مایل به سفید که شبیه عاج فیل است، ماده ای که از دندان و عاج جانوران ( مانند فیل و شیر دریایی ) ساخته می شود. رنگ زرد بسیار کمی دارد.
نخستین استفاده ثبت شده از عاجی به عنوان نام یک رنگ در انگلیسی در سال ۱۳۸۵ بود.
رنگ «عاجی» به عنوان یکی از رنگ های X11 در زمان فرموله شدن آنها در سال ۱۹۸۷ گنجانده شد.
• ارکیده Cymbidium به رنگ عاج سیمبیدیوم عاجی رنگ، گونه ای از ارکیده ها است.
• از واژهٔ عاجی در نام چندین پرنده برای توصیف ویژگی ظاهری آنها استفاده می شود، مانند کاکایی عاجی، پرستوی جنگلی پشت عاجی، پرزبان نوک عاجی، دارکوب نوک عاجی و پیتای سینه عاجی.
معنی کلمه عاجی در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه عاجی

و اما کسی که ابتدا خود را محافظت ننموده، مانند کسی است که مرکب را رها کند تا داخل جائی شود و بعد دم آن را گرفته بخواهد ازعقب بیرون کشد ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا در اول، به اندک التفاتی ممانعت میسر گردد، در آخر به صد جان کندن دست ندهد پس کسی که طالب نجات خود باشد باید در ابتدای کار، احتیاط کند، که به آخرش مبتلا نشود و احمق طایفه ای هستند که با وجود اینکه شهوت ایشان قوی است باز در صدد تناول غذاها و معاجین مقویه باه هستند تا جماع بیشتر کنند و ایشان مانند کسانی هستند که مبتلا به چنگ سباع درنده شده باشند و در بعضی اوقات که آن سباع از او غافل شوند حیله هایی کند که آنها را به هیجان و حمله آورد و چگونه کسی که از عقلا محسوب باشد چنین امری می کند و حال اینکه علاوه بر مفاسد دینیه که بر افراط در وقاع مترتب می شود به تجربه رسیده که هر که منقاد این شهوت گردد و به تهییج زنان و تجدید ایشان و خوردن غذاهای مقویه و معاجین مبهیه سعی در قوت و هیجان شهوت نماید البته لاغر و نحیف، و در اکثر اوقات مریض و ضعیف، و عمر او کوتاه است و بسا باشد که دماغ او مختل، و عقل او فاسد گردد و این شهوت را تشبیه کرده اند به عامل ظالمی که پادشاه او را مطلق العنان کند، و او را از ظلم کردن منع نکند و او به تدریج اموال رعایا را بگیرد تا ایشان را مستأصل کند، و به فقر و فاقه مبتلا سازد و به یکباره همه ایشان هلاک شوند، یا از مملکت پادشاه متفرق شده مملکت را ویران گذراند.
دو دندانش از یشک پیلان فزون بیفکند پیشش چو عاجین ستون
دو دندانش مانند عاجین ستون یکی ساقش از سی رش آمد فزون
بر اهن ز چوب و سرو کرده کار کماندسته و گوشه عاجین نگار
منم یک رشته در سلکی جواهر یک شبه با آن چه باشد بر بساطِ ربعِ مسکون مهره عاجی
ز شاخ گوزنان رمه در رمه زمین بیشه ای گشته عاجین همه
بعلم و عقل فرو ماندی از همه عجب است این که فیل داری و اسب و پیاده چون شه عاجی
ای جوانبخت که هردم خرد پیر ترا گوید اندر خور تاج زر و تخت عاجی
این پروانه دارای بال‌های نقره‌آبی با نقاط عاجی رنگ است. در حقیقت گونه نر این پروانه دارای بال‌های بنفش آبی است که در حاشیه بال‌ها سفید رنگ است ولی گونه ماده آن بال‌هایش به شکل گسترده با رنگ تیره محدود شده است.