طولی

معنی کلمه طولی در لغت نامه دهخدا

طولی. [ لا] ( ع ن تف ) تأنیث اطول. زن درازتر. ج ، طُوَل. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) حالت و مرتبه بلند.
طولی. ( ص نسبی ) عمودی. مقابل عرضی و افقی.

معنی کلمه طولی در فرهنگ عمید

= طولا
از درازا.

معنی کلمه طولی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به طول مقابل عرضی .
عمودی مقابل عرضی افقی

جملاتی از کاربرد کلمه طولی

عرض حالم راست طولی می‌کنم زان احتراز مختصر کاری است کارم چیست چندین طول و عرض
سیریون، رودی بزرگ در سرزمین میانی در دوره نخست است. این رود، رود اصلی بلریاند است که طولی نزدیک به ۶۲۸ کیلومتر داشته.
در همین حال، گلدمن دوستی با برکمن را هم آغاز کرد و او را عاشقانه «ساشا» می‌نامید. طولی نکشید که آن‌ها عاشق شدند و با پسر عمویش مُدست «فدیا» اشتین و دوست گلدمن، هلن مینکین، در خیابان ۴۲ به یک آپارتمان مشترک رفتند. اگرچه روابط آن‌ها مشکلات بی‌شماری داشت، اما گلدمن و برکمن برای چندین دهه با یکدیگر هم‌عقیده بودند و در اصول آنارشیستی و تعهد به برابری شخصی هم‌نظر بودند.
در راه وفای تو نه طولیست نه عرضی شوخی تو فرسنگ به فرسنگ برآورد
به هنگام فشردگی و انبساط محیط، امواج طولی فراصوتی روی بافت اثر می‌گذارند و باعث جابجایی آب میان بافتی و در نتیجه باعث کاهش ورم (تجمع آب میان بافتی در اثر ضربه به یک محل) می‌شوند.
این کانی کمیاب است و در آلمان، نروژ، اسکاتلند، کانادا، ایرلند، هند، ژاپن، برزیل و در سراسر آمریکا یافت می‌شود. از خواص دیگر این کانی می‌توان به ترد بودن آن و به لومینسانس سبز، سیاه یا آبی تیره‌رنگ آن که در امتداد طولی مشاهده می‌شود، اشاره کرد.
طعامشان نان جو مخلوط با نمک و خاکستر بود. زمانی که کسی بدان زندان رفت، طولی نمی کشید که چنان سیاه می شد که گفتی زنگی است.
پنداشته‌ای ترا قبولی است یا در جهت تو عرض و طولی است
خار در دیده موری نتوانند شکست در خراش جگر خود ید طولی دارند
شنیده وصف دریا را ملولی که آنرا هست عرض و عمق و طولی
کار چون در گره افتد به دعا دست برآر شانه در عقده گشایی ید طولی دارد
روش او در بهره‌گیری از تلفیق رؤیا و واقعیت و در هم ریختن خط طولی زمان، داستان‌های مارسل پروست را به یاد می‌آورد.
قوله تعالی: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ و هر که نتواند از شما، طَوْلًا از پی طولی، أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ که بزنی کند آزاد زنان گرویدگان را، فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وی را حلالست که کنیزکی بزنی کند، مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ ازین کنیزکان شما که گرویدگان‌اند، وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ و خدای داناتر دانایی است بایمان شما، بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ شما همه از یکدیگراید در عقد دین بهم، فَانْکِحُوهُنَّ کنیزکان را بزنی کنید، بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ بدستوری خداوند ایشان. وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ و بایشان دهید کاوینهای ایشان، بِالْمَعْرُوفِ بداد و در خور، الْمُحْصَناتِ کنیزکان پاک بنکاح پاک، غَیْرَ مُسافِحاتٍ نه نابکاران پلیدکاران، وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ و نه بر هوای دل بی‌نکاح دوست گیران، فَإِذا أُحْصِنَّ چون آن کنیزکان شوی کردند، فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ اگر زنا کنند، فَعَلَیْهِنَّ بر ایشانست، نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ نیمه آن حدّ که بر آزاد زنانست، ذلِکَ این نکاح کنیزک، لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ آن کس را حلالست که از آفت عزبی و تباهی دین ترسد، وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ و اگر صبر کنید شما را آن بهتر و نیکوتر، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۲۵) و خدای آمرزگار است و مهربان.
مدت غذای مستمره مطبخ صاحب اختیار طولی دارد، در خانه ما هم ماحضری از الوان نعمت جز خون دل و لخت جگر نیست، ولی الحمدلله در دولت منزل سرکار خربزه و ماست که همان مصلحت شما و ماست هست مرا مرخص کن بیایم و لقمه ای دو خورده شکر نعمت کرده به جهنم واصل شوم، یعنی، فرد:
فیلم دربارهٔ دختر جوانی به نام ماری است که پس از چند ماه از زندان آزاد می‌شود و در صدد یافتن نامزد خود بر می‌آید. او برای یافتن نامزدش و خروج از بحرانی که در زندگی گرفتار آن شده دست به دامان یاشار دوست سهیل می‌شود؛ اما طولی نمی‌کشد که در می‌یابد که سهیل در شرف ازدواج با دختر دیگری است …
بر سر سدرۀ طولی فکنم طرح وثاق طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
برای آنکه بتوان عیب را به درستی تشخیص داد،مهم است که جهت بین خطوط میدان مغناطیسی و عیب شناخته شده باشد. ممکن است دو نوع میدان مغناطیسی درون ماده وجود داشته باشد که عبارتند از میدان مغناطیسی طولی و حلقوی.